؟؟



❓دعام مستجاب نمیشه!! شما بگین چی کار کنم؟

پاسخ

❓چه عجله ای دارین حالا؟ یکی از اساتید بنده که از شاگردانِ آیت الله حسن زاده آملی بودن می فرمودن گاهی یه دعای کمیل امشب میخونیم اثرش چهل سالِ دیگه معلوم میشه! یه دعا الآن میکنیم 40 سالِ دیگه مستجاب می شه.

✅ برای استجابت دعا عجول نباشیم. کاندرین راه بسی خونِ جگر باید خورد. . البته دعایِ خالی خالی، اثری نداره و دعا باید مقرون به "تلاش" باشه. طرف بشینه تویِ خونه و بگه من پووووول میخوام خدا!! یا بگه من خواستگااار میخوام خدا اگه نفرستی قهرم باهات تا روزِ قیامت! برای استجابتِ دعا اول باید حرکت کرد و اقدامِ عملی. . باید رف سرِ کار باید جذابیتای علمی رفتاری و اخلاقی رو برد بالا تا یکی خواستگارم بشه و. .

❓ضمنا ما از کجا انقد مطمئنیم دعامون به حق هست و به مصلحتِ ما؟ ما مأمور به دعائیم اگر مستجاب نشد، حتما حکمتی درکار بوده که ما از آن مطلع نیستیم. گاهی استجابت دعا واقعا به نفع ما نیس و بخاطر همینه که مستجاب نمی شه. گاهی هم استجابت دیر هنگام، از باب آزمایش و ابتلاء هست برای سنجش استقامت ما و اینکه آیا بدونِ آب نبات چوبی هم میام درِ خونه خدا؟!

ما مأمور به دعائیم اگر مستجاب نشد، حتما حکمتی درکار بوده که ما از آن مطلع نیستیم. همیشه حواسمون باشه که توی دعا کردن ما داریم از خدا "خواهش" میکنیم و نه اینکه "دستور"بدیم به خدا و طلب کار باشیم و فکر کنیم خدا نوکر ما هست و "باید" حاجت ما رو بده و اگه نداد دیگه تحصن کنیم و مثلا نماز نخونیم از بابت اعتراض. خداوند دعای بندگان خوب را دیر مستجاب میکنه تا بیشتر در این خونه خدا بیاین و تقربشون به خدا بیشتر شه.  برخی از عوامل استجابت دعا:
ترک گناه
دعا در سحر
اشک و التماس و اصرار
انجام وظایف دینی
قرار دادن دعا بین دو صلوات
اطمینان قلبی به خدا
دعای دسته جمعی
التماس دعا خواستن از خوبان
خالی بودن شکم از مال حرام
عدم آلودگی زبان به گناه

✅ اگه ما بدونیم توی اون دنیا خدا بابت دعاهای مستجاب نشده چقد به ما لطف میکنه، شاید اون موقع بگیم ای کاش هیچ دعائی از ما مستجاب نمیشد و همه ش تویِ آخرت تسویه می شد به مضمون حدیثی از امام سجاد توجه کنید: "دعایِ مومن سه ثمره دارد: یا ذخیره میشود [برای آخرت]، یا در استجابتش تعجیل می شود، یا بلائی که قرار است به او برسد از او دفع میشود". بحار/ج75/ص139

تحبس الدعا به کسی گفته میشه که دعاش حبس شده؛ یعنی دعاش بالا نمیره و هرچی دعا کنه، مستجاب نمیشه. روایتی از امام سجاد داریم که می فرماید هفت عامل، موجب حبسِ دعا میشود:
نیتِ بد و هدفِ بد
باطن بد
نفاق و دو روئی
ناامیدی از استجابت دعا
تاخیرِ نماز
ترکِ صدقه و کمک به فقرا
بد زبانی


رسول خدا فرمود: "هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمه‌هاى حکمت از قلب وى بر زبانش جارى مى‌شود".

انسانی که چهل روز گناه نکند، قلب او بلا تشبیه، قلب نبوی و قلب علوی خواهد شد و سخنان او فقط حکمت است.

شیخ عباس قمی [صاحب کتاب مفاتیح الجنان] می‌گوید من این حدیث را امتحان کرده و 40 روز دقت کردم که اصلا گناهی انجام ندهم. 40 روز به پایان رسید و گفتم بروم وادی السلام نجف، فاتحه‌ای بخوانم که دیدم نعشی را می‌آورند که داد و فریاد می‌زند که مرا کجا می‌برید؟ در حالی که افراد تشییع کننده فریاد او را نمی‌شنیدند؛ ولی من می‌شنیدم. [گوش برزخی پیدا کرده بود].

متن حدیث نبوی: "مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعینَ صَباحا ظَهَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ".

برگرفته از بیانات آیت‌الله سبحانی


❓فضای مجازی مملو است از جملاتی منسوب به با یزید بسطامی؛ نظر شما در موردِ این شخص چیست؟ 

پاسخ

✅ الگو و اسوه ی ما، پیامبر است و آلِ او: "و لقد کان فی رسولِ اللهِ اُسوةٌ حسنة"؛ فارابی، فخر رازی، با یزید، خرقانی، ابن عربی، مولوی و. حتی اگر هم محاسنی داشته باشند، بی عیب نیستند. چرا که "العصمةُ مختصةٌ بأهلِها". ما رفتارِ عُرفا و علما را باید با سیره اهلبیت و آموزه هایِ قرآن، موردِ ارزیابی قرار دهیم.

❌ طیفور بن عیسى بن آدم مشهور به با یزیدِ بسطامی و ملقب به سلطان العارفین، یک صوفیِ سُنی مذهب است و  سقایتِ دو ساله وی در محضرِ مبارکِ امام صادق، کذبِ محض می باشد. شیخ عطار در کتاب تذکره الاولیاء در توصیفِ بایزد راهِ افراط را پیموده و و با القابی مبالغه آمیز نظیرِ "برهان المحققین"، "خلیفة الله"، "علامه نا متناهى"، "اکبر مشایخ" و "اعظم اولیاء" از وی یاد کرده است. جالب آنکه مادحینِ بایزید، بسیاری از القابِ مزبور را در موردِ انبیاء و امامان ادعا نکرده اند!!!

❗️چگونه ممکن است کسی پیرویِ خلفا باشد و امامتِ اهلبیت را انکار کند، با این حال به مقامِ عرفانِ ناب هم رسیده باشد؟ به بخشی از افکارِ عجیب و غریبِ با یزیدِ بسطامی توجه کنید:

1. مردى پیش با یزید بسطامی آمد و گفت به حج میروم. بایزید گفت: "دِرهَمَت را به من ده که صاحب عیالم و هفت بار دور من بگرد؛ حجِ تو همین است"! جلوگیری از اقامه حج و مصادره مالِ یک مسلمان به نفعِ خود آیا مخالفِ شرع نیست؟

2. بایزید میگوید: "دلم مىخواهد زودتر قیامت بر پا شود تا خیمه خود را سمتِ دوزخ بر پا کنم؛ تا چون دوزخ مرا بینَد پَست شود و به این وسیله راحتى مردم را فراهم کرده باشم"!!! کسی که اینطور آتش را پَست شمرد اساسا به وعده عذابِ خدا در قیامت اعتقاد ندارد.

3. با یزید با شنیدنِ الله اکبر، از زبانِ موذن گفت: "من بزرگوارترم از خدا"؛ و میگفت: "در روزِ قیامت که مردم زیرِ لوای محمد (ص) جمع میشوند، بخدا قسم لوایِ من از لوای محمد بزرگتر است"! پس از این ادعایِ گزاف در صدد خودستائیِ خود برآمد و گفت: "سبحانى مَا اَعْظَمَ شانى"!! یعنی من منزهم و چقدر والا مقامم!!

4. او در حالی ادعا میکرد ابلیس را به دار آویخته که طبقِ روایاتِ مسلم شیعه، بعد از ظهور امام زمان ابلیس کُشته خواهد شد.

5. نقل شده با یزید بسطامی بمدتِ 10 سال زن و اولادش را رها کرد و در مُجاورت کعبه به معاشقه با خدا می پرداخت. روزی فرزندش را دید و از خدا خواست تا مانعِ بینِ خود و خدا برداشته شود. اینجا در دم فرزنش از دنیا رفت"!

خب واقعا معصومینِ ما اینگونه با عیالِ خود رفتار میکردند؟! اگر قرار بود ترکِ فرزند و همسر کند، اساسا چرا ازدواج کرد؟ مگر پرداخت نفقه و تامینِ نیازهای همسر، واجبِ شرعی نیست و عدم اهتمام بر این موضوع، مصداقِ حق الناس نمیباشد؟! مگر پیامبر فرزندانش را به آغوش نمیکشید؟ ارتباطِ عاطفیِ امام حسین با فرزندانش در عاشورا  را بارها خوانده و شنیده ایم. مگر عبادت، فقط به پیشانی بر خاک سائیدن است؟ تربیتِ فرزند و تامینِ مخارجِ عیال مگر عبادت نیست؟ مگر در روایات نداریم که همنشینی با همسر، از اعتکاف در مسجد بالاتر است؟ اگ واقعا فرزند، مانعِ سلوکِ معنوی است، برای چه خدا و پیامبرش ما را توصیه به تکثیر نسل کرده اند؟

✅ زهد بمعنایِ "ترک دنیا" نیست؛ بلکه بمعنایِ "دل نبستن" به دنیا و پرهیز از ترجیحِ دنیا بر آخرت است؛ بفرموده قرآن: "لا تنسَ نصیبکَ من الدنیا"؛ یعنی سهم و نصیبت را از دنیا فراموش نکن.

➕ آیت الله صافی گلپایگانی ـ از مراجع معظم تقلید ـ در واکنش به برگزاریِ همایشِ بایزید بسطامی در شاهرود فرمودند: "ملتفت شدم قرار است همایشی در شاهرود به عنوان عرفان ملّی شرق برای ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی برگزار کنند. حرف‌هایی در تذکرة الاولیاء از قول او نقل شده است که انسان واقعاً خنده‌اش می‌گیرد. ابو الحسن خرقانی می‌گوید با خدا چند مرتبه کشتی گرفتم و در مرحله آخر خدا بر من غالب شد! اگر بخواهید کسی را مثلاً در منطقه شرق معرفی کنید، شیخ طوسی را معرفی کنید، نهج البلاغة را ترویج کنید و. ".


❓آیا ماهِ صَفر نحس است و برای رفعِ نحوست باید تخم مرغ بشکنیم؟ قضیه زدنِ دربِ مساجد در آخرِ ماهِ صَفر چیست؟

پاسخ

✅ در قرآن، دو بار به سعد [=خوش یُمن] یا نحس [بد یُمن] بودنِ ایام، اشاره شده است؛ سوره فصلت آیه 16 و سوره قمر آیه 19: "فاَرسلنا علیهم ریحا صرصرا فی ایّام نحِسات". جالب آنکه هر دو مورد هم در موردِ عذاب خداست. همچنین قرآن به سعد و مبارک بودنِ مثلا شبِ قدر هم اشاره داره: "إنا أنزلناه فی لیلة مبارکه".  این آیات نشان میدهد که روزها و شبها ذاتا و به خودیِ خود نحس و سعد نیستن. اعمالِ ما و حوادثِ آن روز و شب ها است که برخی از ایام را برای ما نحس یا خیر میکند.

➕ در مورد نحس بودنِ ماه صفر از دعایِ "یا شدید القوی." گرفته تا شکستنِ تخم مرغ و زدنِ دربِ مساجد، هیچکدام مبتنی بر روایاتِ صحیح نیست. مرحوم شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح الجنان، نحس بودنِ ماه صفر را با عنوان روایت و حدیث نقل نکرده اند. با توجه به اینکه صاحب کتاب مفاتیح الجنان یکی از دقیق ترین محدثین شیعه هستند، نیاوردنِ روایت در بابِ نحسیِ ماه صفر مُشعر هست به اینکه روایتی در این خصوص نداریم. گویا ایشان از بابِ احتیاط این نکته را آورد اند و در صدد بیانِ این نکته بودند که اگر هم ماهِ صفر به نحوست مشهور شده، میتوان با صدقه و دعا آن را بر طرف کرد.

برخی از علما مثل شهید مطهری نحوست اشخاص و ازمان و اوقات را قبول ندارند. آنچه موجبِ جلبِ شر میشود، تطیُّر و فالِ بدی است که توسطِ خودِ انسان زده میشود. به همین خاطر است که در دینِ اسلام، سفارش به خوشبینی و تفأُل شده است.

⛔️ حدیثِ واجب شدن بهشت برای بشارت دهنده ماهِ صفر یا زدنِ دربِ مساجد، در هیچ منبعِ معتبری وجود ندارد و یک خرافه عامیانه است. پایِ صحبت آقای دکتر رفیعی بودم اوایل طلبگی که یادمه ایشون فرمودن ماجرا اینه که پیامبر میخواستن منزلت ابوذر غفاری رو به مردم معرفی کنن و فرمودن: "اینک کسی بر ما وارد میشود که بشارتِ ماهِ آذار [=صفر] را میدهد که اهل بهشت است". پس حدیثِ فوق برای معرفیِ ابوذر غفاری هست و منظورش این نیس که هر کس بشارت ماه صفر را بدهد بهشتی است.

از نظر مقام معظم رهبری نیز عمل مذکور مستند روائی ندارد و قابل تایید نیس: "آقایان علمای اعلام و مومنین با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهائی که چه بسا ممکن است منتهی به وهن مذهب گردد، خودداری کنند".


❓چرا کافر، نجس است از نظرِ اسلام؟ 

پاسخ

➕ معنایِ کفر: کافر کسی است که یک یا چند حقیقتِ اعتقادی یا ضرورتِ دینی رو انکار میکنه. مثلا خدا یا نبوت یا قیامتو از بیخ قبول نداره. یا یکی از ادیانِ آسمانی رو قبول داره اما برخی از ضروریاتِ همون دین مثلِ نماز، روزه یا حجاب رو عالمانه و عامدانه انکار میکنه.

➕ معنایِ نجس: شخص یا شیئی که "ظاهراً" یا "باطناً" ناپاک و  فاقدِ طهارته اصطلاحا نجس نامیده میشه. نجاستِ ظاهری مثلِ خون، ادرار، مدفوع، منی، مردار، سگ، خوک و مشروب. علاوه بر اینها انکارِ خدا و لجاجت در برابرِ دستوراتِ الهی، نوعی خباثت و پلیدیِ روحی است که این حقیقت با تعبیرِ "نجاستِ کافر" بیان میشه.

✅ گویا برچسبِ "نجس" کیفر و مجازاتی است برای کسی که از حیثِ اعتقادی، انحرافِ درونی داره و روحش توسط شیطان تصرف شده؛ همونطور که برچسبِ "" برای کسی است که انحرافِ عملی داره.  علاوه بر خباثتِ روحی، حکمِ اسلام به نجاستِ کافر میتونه این فایده رو هم داشته باشه که مانع معاشرتِ مومنین با کفار هست. این ممنوعیت:

1. اولا از سرایتِ افکارِ باطل و معاصی در بینِ مسلمین جلوگیری میکنه.

2. ثانیا سدّ محکمی است در برابرِ نفوذ کفار در بدنه جامعه ایمانی

3. ثالثا تلنگر و توبیخی است برای کفار که شاید زمینه را برای برون رفتِ او از کفر فراهم کند.

4. رابعا خوراک، پوشاک و مسکنِ کافران بدلیلِ عدمِ اجتناب از گوشت خوک، مشروب، ادرار، مدفوع منی و. "غالبا" به نجاست آلوده است و حکمِ نجاستِ کافر، بنوعی از آلودگیِ مومنان به نجاساتِ ظاهری هم جلوگیری میکنه. گرچه کافر حتی همه زندگی شم آب بکشه باز بخاطرِ نجاستِ باطنی که عرض شد، پاک نمیشه.


⭕️ آیا کوروش ذوالقرنین است؟

در نشست بررسی باستان‌گرائی افراطی مطرح شد؛

در مورد ذوالقرنین قرآن میفرماید: {آتیناه من کل شیئ سببا} ولی کوروش هرگز چنین نبوده است. این یعنی ذوالقرنین بر همه عوالم تسلط داشت قرائنی که در مورد ذوالقرنین وجود دارد هیچ کدام با #کوروش نمی‌سازد میگویند علامه طباطباطیی گفته است که کوروش همان ذوالقرنین است در حالی که علامه فقط احتمال داده است نگفته او ذوالقرنین است. .

ما مخالف هیچ دینی نیستیم و فقهای ما با زرتشتیان مثل اهل کتاب معامله کرده‌اند اما امروزه مطرح کردن ایران باستان، برای ضربه زدن به اسلام است و زرتشت یک بهانه دست استکبار است. بسیاری از افرادی که روز هفت آبان را مطرح میکنند، نگاه اینها به ایرانِ پیش از اسلام با یک رویکرد افراطی ناسونالیستی است که باعث ایجاد ضدیت با اقوام کرد و ترک و عرب شده و ملت را چند تکه کرده‌اند.

در بحث باستان گرایی و پان ایرانیست‌ها یک وقت من شبهات اینها را جمع کردم که ۵۰۰ صفحه تیتر شبهات اینها علیه اسلام شد.
مجمعی از سلطنت گراها و ضد انقلاب ها و منافقین،  اتاقهای فکری و انجمن هایی دارند که اینها را مدیریت می کنند و به توده ملت خط غلط می دهند.

⚠️ اینها از طرفی روحیه پانفارسی و پان ایرانی دارند و از طرفی سلمان علیه‌السلام را جرثومه‌ای از تبار ابلیس میخوانند، به اسلام و خدای اسلام توهین می کنند  و به مردم می گویند اگر مجبور شوید روزی بین اسلام و ایران یکی را انتخاب بکنید؛ کدامیک را انتخاب می کنید!؟ با این سوالات دنبال ایجاد شکاف بین اسلام و ایران هستند.

⁉️ جالب است که شبکه‌های وهابی مثل کلمه که هدفش تضعیف تشیع است می‌آید و از ذوالقرنین بودن کوروش حمایت میکند. سوال اساسی این است که چرا روی کوروش که یک شخصیت مجهول است تمرکز کرده‌اند!؟


کلامی امید بخش از امام علی ای:
شما جوانان خود را در قبال مسئله پیشرفت کشور مسئول بدانید؛ ترس و تنبلی را کنار بگذارید و نوآوری را وظیفه خود بدانید؛ بدانید که آینده کشور و آینده ایران اسلامی به مراتب بهتر و درخشان تر از گذشته است و در مناسبات جهانی دست برتر را خواهد داشت؛
این جیزی است که حتمی و قطعی است، در آن تردیدی نیست و شما این آینده را به چشم خود خواهید دید.

آینده پر امید


عجیب است که در حساس‌ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند به هزار سختی مشکل دچار می‌شود؛ از نان، از زندگی، از شخصیت، از احترام، از همه چیز می‌افتد؛ و اما اگر عمر خود را صرف کتاب هایی از قبیل کفایه بکند صاحب همه چیز می‌شود! در نتیجه هزارها نفر پیدا می‌شوند که کفایه را چهار لا بلدند؛ یعنی خودش را بلدند، رد کفایه را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند؛ اما دو نفر پیدا نمی شود که قرآن را به درستی بداند.

نسل کهن از بزرگ‌ترین گناهان خود باید توبه کند و آن "مهجور قرار دادن قرآن" است. همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم.

منبع: مجموعه آثار شهید مطهری/ ج24 / ص534

حوزه علمیه باید توبه کند


اصلا کلاسش به اینه که آدم یا تصادف نکنه یا وقتی‌ام می‌کنه با اتوبوس کنه. مزه‌شم به اینه که مقصر خودت باشی. حالا ببینید واکنش اعضای خانواده رو:

همسر: فدایِ سرت؛ خودت که چیزیت نشده؟

معصومه سادات: واقعا که! چرا ماشینِ مامانو از ریخت و قیافه انداختی بابا؟

مهدیار: خخخخخ بابا رانندگی بلد نیست؛ دیگه نمی‌زارم رانندگی کنی

✍ پ.ن: انقدام بد نیست رانندگی‌م! ولی کلا وقتی آدم حالش ناخوشه نباید لجبازی کنه و پشت فرمون بشینه. در نهایت اتوبوس هیچ‌چیش نشد ولی ما یه تومنی پیاده شدیم صافکاری


✍ با نمره بالا آزمونِ وکالت قبول شدم. ولی طبقِ روالِ همه جایِ دنیا برای استخدامِ رسمی باید یک مصاحبه هم میدادم. با اینکه به خودم اطمینان داشتم اما یه کم حرفای دوستام نگرانم میکرد. مهسا میگفت مسوولِ مصاحبه یه مَرد حدودا 35 ساله س که از ریش و تسبیح و یقه ش پیداست از چه قُماشیه!! مهشید میگفت اصلا قیافه پشمالویِ حاج آقا رو که ببینی باید کفاره بدی! مهدیس توصیه میکرد با آرایش نرو مصاحبه!

رشته افکارمو یه صدایِ مهربون پاره کرد: "عاطفه خانوم شمائید عزیزم"؟ سرمو بلند کردم، گفتم بله خودمم! چادرشو مرتب کرد و با لبخند گفت: "عزیزم! خودتونو آماده کنید، 10 دقیقه دیگه نوبتِ مصاحبه شماست". یاد حرفای مهدیس که افتادم با خودم گفتم تویِ این ده دقیقه برم لاک و رُژمو پاک کنم! ولی زود منصرف شدم. من همینم که هستم!!

خانومِ عاطفه جیم به اتاق مصاحبه! خیلی مصمم حتی بدونِ اینکه روسری مو مرتب کنم، وارد اتاق مصاحبه شدم. اصلا قبلِ اینکه قیافشو ببینم، صدایِ غلیظِ "سلامٌ علیکم"رو که شنیدم فاتحه وکالتو خوندم. گفت: "خواهرم! لطفا در رو نبندید"! تویِ دلم گفتم طرف به خودشم شک داره والا!

حاج آقا که انگار بخاطرِ ورود من از جاش بلند شده بود، گفت "بفرمائید بنشینید". گفتم مرسی، نشستم رو بروش و زُل زدم به چشماش. اما اون تا آخرِ مصاحبه چشماش به فُرمی بود که روی میزش بود. از این رفتارش اصلا خوشم نیومد، اما چاره ای نبود. ده تا سوالِ تخصصیِ جون دار از حقوق پُرسید. هر بار که با تسلط جواب میدادم، میگفت احسنت، بسیار عالی.

➕ از تشویق هاش و اینکه با صبر و حوصله به پاسخهام گوش میداد، خوشحال بودم؛ حتی گاهی یادم میرفت که یه حاج آقا رو به روم نشسته. همه چیز طبق روال پیش میرفت تا اینکه رسیدیم به سوالاتِ عمومی: "شما از کدام مرجع، تقلید میکنید"؟

کمی مَکث کردم و چشم و ابرو بالا انداختم. حاج آقا همچنان سرش تویِ فُرم بود و خدا رو شکر قیافمو نمیدید. نگاه هایِ هیزِ هم دانشگاهی هامو که یادم می اومد، تویِ دلم به این رفتارِ حاج آقا احسنت میگفتم. احساس امنیت میکردم از اینکه کسی رو به رومه که بهم نگاهِ جنسیتی و نداره. با لبخند، دوباره سوالشو تکرار کرد: "نظرتان در مورد مرجعِ تقلید چیست"؟ 

شاید همین لبخندها و رفتارِ صمیمی باعث شد دلمو به دریا بزنم و با صراحت بگم: من هیچگاه فلسفه مرجع تقلید رو درک نکردم؛ مگه من مثل گوسفند و میمون، فاقد عقل و شعورم که تقلید کنم؟ اونم از یه مُشت آدمِ شکم گُنده که تنها هُنرشون خوندن عبارات عربیه و سخت ترین کارشون بُلند کردنِ یه خودکاره؟ چرا باید از کسائی تقلید کنم که هیچ پوئن مثبتی ازشون ندیدم؟

خاک به سرم! یه لحظه فک کردم بجایِ حاج آقا، دوستام جلومن. باید اعتراف کنم که خیلی تُند رفتم! هیچ جوری هم نمیشه دیگه دُرستش کرد. چی بگم حالا؟ رنگ از رُخم پریده. چه خوبه که حاج آقا به صورتم نگا نمیکنه. با اینکه من بی ادبی کردم، اما حاج آقا همچنان لبخند میزد! من دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. لابد الآن فُرمِ منو پاره میکنه و آرزوی وکالت رو باید به گور ببرم با خودم. اما. . 

خواهرم! شما تویِ مصاحبه وکالت با نمره عالی قبول شدید و فردا میتونید دفترِ وکالت بزنید. اول فک کردم شوخی میکنه! اما وقتی امضاشو دیدم، شگفت زده شدم! من واقعا وکیل شده بودم!

حاج آقا فُرم رو داد دستم و همون لبخندی که از لبهاش نمی افتاد گفت: "تقلید یعنی مراجعه به کارشناس". شما بحمد الله در زمینه علمِ حقوق، کارشناس هستید. مراجعه مردمی که نسبت به قوانین اطلاعات کافی ندارند به یک وکیل، آیا نشان از فاقدِ شعور بودنِ موکلان دارد؟ 

پزشک نیز یک خودکار دست میگیرد و بجایِ متنِ عربی، یک نسخه انگلیسی می نویسد! بیمار هم کورکورانه بدونِ آنکه بداند دراین نسخه چه نوشته شده، از پزشک اطاعت میکند و دارو را مصرف میکند؛ چون طبیب را کارشناسی مورد اعتماد و راستگو میداند. آیا روا است که مراجعانِ این پزشک را گوسفند و میمون بنامیم؟

تقلید یعنی رجوع به متخصص. من یا خودم پزشکم و مهندس و یا اگه نیستم باید وقت نیاز، به پزشک و مهندس مراجعه کنم و از نسخه انگلیسی و نقشه پیچ در پیچی که ازش هیچی نمیفهمم پیرویِ کورکورانه داشته باشم! حالا شما جایِ پزشک و مهندس بزارید، "مرجع تقلید"؛ جای نسخه و نقشه بزارید "رساله توضیح المسائل"؛ جایِ منم بزارید مقلِد. کسی که نمیخواد مقلد باشه، باید زحمت بکشه و این توانائی رو بدست بیاره که مستقیما از دلِ قرآن و احادیث، حکمِ شرعی شو استخراج کنه.

بقولی یا باید خودم برم پزشک بشم و یا اگه پزشک نیستم برم به پزشک مراجعه کنم و نسخه پزشک رو بی چون و چرا اطاعت کنم. مجتهد، پزشکِ دین هست، رساله توضیح المسائل میشه نسخه پزشک و طلبه هام میشن خانمِ پرستار

❓خواهرِ خوبم! چرا تقلید از دستوراتِ قرآن مثلِ حجاب و نماز و روزه و پاکدستی و راستگوئی رو شستشویِ مغزی و فلسفه بافی مینامید؟ اما تقلیدِ کورکورانه از تعالیمِ منحطِ غربی مثلِ بیحجابی، برهنگی، شهوترانی، کالا شدنِ زن و. را شتشویِ مغزی نمیدانید؟ مگر دین، شما را جُز به خوبی و پاکی دعوت میکند؟ چرا مُقلدِ دینِ خدا نشویم و مقلدِ ماهواراه هایِ شیطانی شویم؟ بهتر نیست بجایِ شیطان، خدا را بندگی کنیم؟

➕ اینجا حاج آقا کمی مکث کرد و با همون لبخندِ همیشگیش و با لحنِ آمیخته به مزاح گفت آیا من که از ابتدایِ جلسه تاکنون به شما خیره نشدم، شهوترانم؟ یا شهوتران، مردانی اند که با شعارِ "آزادی ن" و کشفِ حجاب، میخواهند از برهنگیِ شما رایگان لذت ببرند؟  

تا بحال به موضوعِ تقلید و حجاب از این زاویه نگاه نکرده بودم! تقلید یعنی مراجعه ی موکل به وکیل و بیمار به پزشک! و حجاب یعنی نه به چشمهایِ آلوده. ناخوداگاه دستم رفت سمتِ روسری و موهامو کردم تو. دستامم مُشت کردم تا لاکِ ناخنام دیده نشه. بیشتر از همه، رفتارِ محترمانه حاج آقا آزارم میداد. من بی ادبی کردم و اون با ادب جوابمو داد! کاش زمین دهن وا میکرد و آب میشدم اینجا.

☝️حرفای مهسا و مشید و مهدیس جلوی چشمم رژه میرفت. رفتارِ خوبِ منشیِ چادری و حرفای منطقیِ حاج آقا، دقیقا خلافِ حرفِ دوستامو ثابت میکرد. از اینکه در مورد این قشرِ محترم، عجولانه قضاوت کردم خیلی ناراحت بودم! با گریه و بدونِ خداحافظی از اتاق رفتم بیرون. منشی وقتی منو دید، بغلم گرفت بُرد اتاقش. بُغض اجازه نمیداد حرف بزنم! فقط گفتم میشه شماره تماس یا آیدیِ تلگرامِ حاج آقا رو بهم بدی؟ 

✍ الآن سال هاست از ماجرایِ آزمون مصاحبه م گذشته؛ و من از اون تاریخ، از پامنبری هایِ ثابتِ حاج آقام. ادب و احترامِ ایشون منو مُریدشون کرد؛ متانت و نجابتِ حاج آقا، ایشون رو تبدیل کرد به قابلِ اعتمادترین شخصِ زندگیم. هر وقت تویِ زندگیم مشکلی پیش میاد یا سوالی دارم، زنگ میزنم بهشون و مثلِ همیشه با رویِ گشاده و منطقی راهنمائیم میکنن. میتونم بگم توی زندگیم هیچ کس تا این اندازه بهم پوئن مثبت نداده.

چند روز قبل اتفاقا باهاشون تماس گرفته بودم در مورد دختر خاله م. گفتم سزارین کرده و نیاز به غسل داره اما آب براش ضرر داره. که ایشون پاسخ دادن در صورتی که آب برای زخمش ضرر قابل توجه داره و یا بهبودیِ زخم رو عقب میندازه، وظیفه ایشون تیممِ بدل از غسل است برای هر نماز؛ اما هر وقت این مشکل برطرف شد باید غسل بجا بیارن. گفتم خدا خیرتون بده بیچاره کلی هم اذیت میشد. یه آدم ناخلفی به دروغ بهشون گفته بود برای هر نوبت باید غسل کنه و تازه این دروغ رو به مراجع تقلید هم نسبت داده بود میگفت مگه مجتهدا تا حالا زایمان کردن تا بفهمن زنِ بیچاره چی میکشه؟ 

همیشه دعاگویِ حاج آقا عزیز هستم؛ رفتارِ خوبِ ایشون باعث شد که من مسیر درست رو پیدا کنم و هدایت بشم.

عاطفه.جیم


❓برای وسعتِ روزی، چه مسائلی را باید رعایت کنیم؟

پاسخ:
رعایتِ مواردِ زیر، مؤثر هست توی وسعتِ رزقِ مادی و معنوی:

نماز اول وقت
جلبِ رضایت والدین
صدقه
دعا کردن برای همکیشان

ترک گناه
توبه
خوش اخلاقی
ادای حق الله و حق الناس

قناعت
نیکی کردن به اهل خانه
اطعام میهمان
دائم الوضو بودن

ازدواج
نماز شب
شکرگزاری
قرائت سوره واقعه بعد از نماز عشاء

تسبیحات حضرت زهرا بعد از هر نماز
روشن کردن چراغ پیش از غروب آفتاب
رفتن به زیارت امام حسین
صله رحم

استمرار بر ذکر لا حول و لا قوۀ الا بالله
توسل به امام جواد
اشتغال به دعا بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب
ذکر یا فتّاح 70 مرتبه بعد نماز صبح

ذکر یا وهّاب 100 مرتبه بعد نماز عصر
مداومت بر ذکر یا غنی
مداومت بر خواندن سوره ذاریات و مزّمّل
خواندن دعای وسعت رزق مفاتیح الجنان

دعای الهی عظم البلاء
آیت الکرسی

امیر المؤمنین می‌فرماید موارد زید موجب قبض و بسته شدنِ رزق می‌شود:

وا نهادن تار عنکبوت در منزل
قضای حاجت در حمام
خوردن و آشامیدن در حال جنابت
خلال کردن با چوب درخت گز

شانه کردن موی سر در حال ایستاده
نگهداشتن خاکروبه در منزل
قسم دروغ خوردن

خوابیدن بین نماز مغرب و عشا
خوابیدن هنگام صبح قبل بیرون آمدن خورشید
اعتیاد به دروغ گفتن
گوش دادن به آواز لهوی و حرام

رد کردن انسان مستمند در شب
رعایت نکردن میانه‌روی در هزینه ها
قطع پیوند فامیلی

همچنین رسول خدا فرمودند که بیست خصلت سبب کاهش روزی می شود از جمله:
بلند شدن از رختخواب برای قضای حاجت
نشُستن دست ها هنگام غذا خوردن
بی احترامی به خورده های نان
سوزاندن پوست سیر و پیاز

نشَستن در چارچوب درب منزل
جارو کردن منزل در شب
نظافت منزل با گوشۀ لباس
خشک کردن سر و صورت با آستین

نشُستن ظروف آلوده در شب
باز گذاشتن درب ظرف آب
عجله کردن در خارج شدن از مسجد
صبح زود بازار رفتن و تا شب ماندن در بازار

خرید نان از فقراء
نفرین کردن اولاد
دوختن لباس در تن
خاموش کردن چراغ با دمیدن

✅ همچنین امام صادق در مورد خواب بین الطلوعین [بین اول وقتِ نماز صبح تا طلوع آفتاب] فرمودند: "خواب صبحگاهی شوم است و چهرۀ آدمی را زرد و زشت می نماید، و چنین خوابی خواب افراد نامبارک است و خداوند روزی بندگان را از وقت طلوع فجر تا بیرون آمدن آفتاب تقسیم می نماید".


❓نظرتون در مورد دیدگاهِ مرحوم طالقانی در مورد حجاب، چادر و حجاب اجباری و مشخصا این جلمه شون چیه: "می ترسم روزی برسد غارت بیت المال و فقر عادی شود و موضوع حساس جامعه دو تار موی زن باشد".


پاسخ

1. نکته اول اینکه این روزها عده ای آیت الله طالقانی رو میخوان مستمسکی قرار بدن برای کوبیدنِ رهبری عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی. عرض من به این بزرگواران اینه که طالقانی همون کسیه که فرمود: "مخالفت با مقام رهبری و شخص ایشان (امام خمینی) مخالفت با دین اسلام است".

2. این روزها حرفهای زیادی به کوروش، شریعتی، دکتر سمیعی و آیت الله طالقانی نسبت داده میشه که روحِ این افراد هم خبر نداره!! مثلا جمله "غارت بیت المال و تار موی ن" در هیچیک از بیانات مرحوم طالقانی نیامده.

➕ علاوه بر اینکه برای محکوم کردنِ غارتگران پولِ مردم نیازی نیس دفاع کنیم از بیحجابان که غارتگرانِ عفت و نجابت مردمند. ما باید بشکلِ مساوی در برابرِ دو تخلفِ بیحجابی و ی اعلام موضع کنیم. هر دو زشت است و ناپسند.

3. آیت الله طالقانی در موردِ "حجاب" نظراتی داشتن اما تکه اول یعنی "مگر ن ما چادر می پوشیدند"، ساخته و پرداخته طراحِ شبهه است و نه کلام آقای طالقانی. نه تنها آقای طالقانی که هیچکدوم از مراجع تقلید پوشش "چادر" رو لازم و اجباری نمیدونن. آیه "لا اکراه." نیز ارتباطی به حجاب ندارد، که مفصلا

اینجا توضیح داده ایم.

اینکه طراحِ شبهه داره با ابزار دروغ، حرفی رو توی ذهنِ مخاطبان القاء میکنه، خودش نشان از دروغین بودنِ عقیده ش و منشِ فکریش داره. هیچ حرفی رو نپذیریم مگر بعد از احرازِ سندش. اینکه تهِ مطلب یکی با دست خطِ خودش بنویسه "رومه اطلاعات" یعنی واقعا اون مطلب از رومه اطلاعاته؟! اما اصلِ ماجرا چی بوده؟ من یک مطلب از صحیفه نقل میکنم و بعد، قضیه آیت الله طالقانی.
✅ صحیفه امام/ج6/ص329: الآن وزارتخانه ها باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زن هاى (بى حجاب) بیایند، زنها بروند اما با حجاب باشند.

✅ آیت الله طالقانی در بحبوجه درگیری های ابتدای پیروزی انقلاب و بعد از اظهار نظر امام در مورد حجاب رسما اعلام کرد: "مسلما نظر امام هم به مصلحت ن ما و هم خواهران و دختران ماست و هم مطابق با موازین اصول دین مبین اسلام است. حجاب یک مسئله‌ی سنتی و تاریخی است در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق. اشتباه می‌کنند خانم‌های ما که اگر یک روسری روی سرشان بگذارند این‌ها از حیثیت آن‌ها کم خواهد شد. حجاب ساخته‌ی من و فقیه و این‌ها هم نیست، نص صریح قرآن است. آیه‌ی حجاب برای شخصیت دادن به ن است. اصل مسئله این است که هیچ اجباری هم در کار نیست و مسئله‌ی چادر هم نیست.»

⚠️ رومه اطلاعات، البته تویِ تنظیم خبر سخنرانی آیت الله طالقانی و انتخاب تیتر، یک خیانت بزرگ کرده و این تصور رو به مخاطبان القاء کرده که ایشون با اجبار به حجاب، مخالف بودن. در حالی که آیت الله طالقانی با بیانی نرم و پدرانه از ن لائیک خواست برای مصلحت خودشان هم که شده روسری بر سر کنند و این همه جار و جنجال راه نیندازن. پس از سخنان آیت الله طالقانی و نیز گسترش تحرکات ن سکولار، دادستان وقت تهران اعلامیه ای در حمایت از ن مزبور صادر کرد.

☝️ نتیجه گیری: مرحوم طالقانی در ابتدای مصاحبه اعلام کرد که نظر حضرت امام (پیرامون اامی بودن حجاب) هم به مصلحت جامعه است و مطابق با موازین دین بنابر این آیت الله طالقانی نیز ابتدائا نظر پیشین حضرت امام را پذیرفته بودند. این جریانات به اوائل انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی در اسفندماه سال 57 بر می‌گرده؛ پس طبیعتاً اگه همون زمان می خواستن با اجبار با مساله‌ی حجاب برخورد کنن، نتیجه عکس میداد. لذا اگه آقای طالقانی میگه اجباری در کار نیست، بخاطر تلطیف فضا و جا افتادن فوائد و آثار مثبت این موضوع در بین مردم هست. پسر پیام ایشون رو در بسترِ صدور کلامشو ببینید.

تازه بعد از تصویبِ قانون حجاب در سال 62 امام خمینی اعتراض نکردند و اگر بنا به پذیرش نظرِ یک عالم باشه، نظرِ آیت الله طالقانی مقدم هست یا نظرِ امام؟ یعنی حتی اگه کسی کلِ بیانات بنده رو بالا نپذیره بازم سوال من اینه که شما مگه از آقای طالقانی تقلید میکنید؟ یعنی چون آقای طالقانی موافق شما هست ما با باید نظرِ ایشون رو عَلَم کنیم؟! مگه آقای طالقانی رهبر یا مرجعِ تقلید ماست؟


✍ مرحومِ حق شناس این چله را از آیت الله بروجردی آموخته بود و میگفت هر کس چله را با آداب و شرایطش انجام دهد استجابتِ دعایش رد خور ندارد. البته اگر مواظبت بر ترکِ گناه نباشد، هیچ تضمینی برای اثرگذاریِ چله وجود ندارد.

➕ حتی اگر حاجت، به خیر و صلاحمان نباشد به شکلی ما را متوجه خواهند کرد و با این وجود اگر اصرار بر حاجت داشته باشیم، حاجتمان را خواهند داد اما امکان دارد عوارضِ ماورائی به همراه داشته باشد.

روشِ چله
1. الله اکبر (صد بار)
2. قرائتِ لعن + سلام‌ پایانیِ زیارت عاشورا (یک بار)
3. قرائت زیارت عاشورا تا ابتدای دو فقره بالا
4. دو رکعت نماز هدیه به امام حسین (ع)
5. الله اکبر (صد بار)
6. خواندن زیارت عاشورا همراه با صد لعن و سلام
7. دو رکعت نماز زیارت عاشورا
8. صدقه برایِ سلامتی امام زمان

چند توصیه
1. تلاش بر انجامِ واجبات و ترکِ محرمات، مخصوصا گناهِ زبان
2. چهل روزِ متوالی (خانم ها در ایامِ خاص، نائب بگیرند)
3. تمامِ زیارت، اذکار و اعمال بدونِ فاصله خوانده شود
4. ادایِ درست و صحیحِ کلمات و عبارات
5. پرهیز از تکلم (جز هنگامِ ضرورت مثلِ جواب سلام)
6. اولین روزِ چله، چهارشنبه باشد
7. خواندن در حدِ فاصلِ طلوعِ آفتاب تا عصر
8. جز اعضای خانه کسی از چله مطلع نباشد


❓برای تقویت اراده و رهایی از تنبلی باید چیکار کرد؟!

پاسخ

سوره مبارکه شرح، در صدد شرحِ همین موضوع هست؛ آنچه در ادامه خواهد آمد از این سوره + برآیندی از آیاتِ قرآن + تحلیلِ عقلی استفاده شده. برای تقویتِ اراده جهت رسیدن به موفقیت ها این راهکارها رو مدنظر داشته باشیم:

1. برای حلِ هر مشکلی اول باید آسیب شناسی کرد. دلیلِ بی اراده گیِ ما یا تنبلیِ ما در عرصه تحصیل، اشتغال، عبادت و فعالیت های فردی اجتماعی چیه؟ اینه که نا امیدم؟ یا کارهام سنگینه؟ یا انگیزه و هدفِ درستی انتخاب نکردم؟ بجای افراد با نشاط و با اراده، با تنبل ها رابطه دارم؟ بیماریِ جسمی دارم یا غذاهایِ شُل کننده می خورم و. . هر کدومِ اینا یه راهکار مستقل داره خب.

2. بطورِ کلی راهکار "تدریج" میتونه کمک کنه به بی ارادگیِ من. شاید من اراده اینکه روزی ده صفحه قرآن رو حفظ کنم نداشته باشم، اما با روزی نصف صفحه که میتونم شروع کنم و "تدریجا" اضافه ش کنم. یواش یواش عادت بدیم خودمون رو به مطالعه و تحرک. مثلا بگم برای شروع، فقط نمازای واجبمو به هر ترتیبی که شده باید بخونم. افزایشِ "تدریجیِ فشار" باعث میشه هم ضربه نخوریم و هم خیلی نرم پیشرفت حاصل بشه.

3. توبیخ و تشویق میتونن به عنوان دو عامل موثر در پیشرفت کمکمون کنه. اگه مثلا یه هفته نمازامو سرِ وقت اقامه کردم، یه جایزه برای خودم بخرم. یا اگه خیلی شل بازی و بهونه گیری داشتم خودمو تنبیه کنم و مثلا سریالِ مورد علاقه مو امشب نبینم یا یه روز روزه ی تنبیهی بگیرم.

4. انسان کارهای گروهی رو دوس داره. مثلا اگه حالِ مطالعه ندارم، مخِ چن تا از رفیقامو بزنم و با اونا یه کارِ مطالعاتیِ جمعی راه بندازم. با هم تبادل اطلاعات کنیم و لو توی فضایِ مجازی. اینجا رقابت سالم ایجاد میشه و هم برکتش بیشتره هم اشتیاق آدم زیاد میشه اراده ها قوی تر شکل میگیره.

5. تحملِ سختی: انسان ها به کمال نمی رسن مگر اینکه سختی رو به جانشون بمالن. اگه در برابرِ سختی جا خالی دادیم راکد می مونیم و می گندیم. پس تنبلی رو بزارم کنار و نگم سخته نماز صبح پاشدن. چهل روز با هر سختی ای که شده پاشم، بعدِ چهل دیگه برام تبدیل میشه به عادت. سنتِ خدا اینه که شیرینی ها و موفقیت ها رو تویِ سختی ها جا داده: "إن مع العُسرِ یُسری".

6. آدما به شکلِ کسائی میشن که باهاشون رابطه دارن. انسان ضعیف هست و از محیط اثر می پذیره. دوستِ بد روی آدم اثر می زاره!! وقتی همه هم خوابگاهی هام شُل باشن و کارشون بخور و بخواب باشه منم ازشون رنگ میگیرم و تنبل میشم. پس ارتباطتون رو با آدمای موفق زیاد کنید و نا موفقهائی که اراده تون رو ضعیف میکننو بندازین دور!

7. گاهی اراده من قوی هست تنبل هم نیستم اما افقی که در نظر گرفتم، خیلی سنگینه! لقمه بزرگتر از دهنم برداشتم. خارج از وُسعم هست و لذا دو قدم میرم جلو و شکست میخورم. میدونید هم که آدم بعدِ هر شکست، به اراده ش لطمه میخوره و هر چقد شکستها بیشتر بشه، آدم اراده و اعتماد به نفسشو از دست میده. پس هدفی انتخاب کنیم که اندازه ظرفیتِ ما باشه. مطابق با فرصت و قدرت ما باشه.

8. گاهی کار متناسب با ظرفیتم هست اما به اون کار علاقه چون ندارم، رغبتم و اراده م کم میشه. کلا برای انتخابِ یک مسیر، بعد از تعیین "هدف" باید به دو اصلِ "علاقه مندی " و "نیازمندی" توجه کنیم. علاقه مندی یعنی اون رشته و مسیری که مطابق با علاقه م هست و دوسش دارم رو انتخاب کنم. آدما وقتی تویِ فضائی که عاشقش هستن قرار میگیرن، اراده شون پولادین میشه برای رسیدن به مقصد و خستگی ناپذیر میشن. توجه به نیازمندی هم یعنی اینکه ببینم واقعا این مسیری که بهش علاقه پیدا کردم نیازهایِ مختلفِ من و جامعه رو تامین میکنه یا به درد نخوره!!

9. اگرم بی ارادگی ها و تنبلی ها بر میگرده به مشکلاتِ جسمی و بیماری، خب باید اقدام بشه برای درمانش. بالاخره جِسم مَرکبِ روح هست. یعنی روح سوار به اسبی بنامِ جسم هست. گاهی روح میخواد کارای بزرگی انجام بده اما چون مَرکب، سالم نیس بخاطر همین همپایِ روخ نمی دَوه.


❓نظرتون در مورد ابو علی شیبانی که اخیرا به پیشگوئی هاش شهرت پیدا کرده چیه؟

پاسخ

ابوعلی شیبانی یک پیشگویِ لبنانیِ مسلمان هست که پیشگوئی هایی هم داشته. به برخی از پیشگوئی هاش بعنوان مثال دقت کنید:

پیشگویی پیشرفت ایران توسط جوانانش و رسیدن به قله علم و دانش.
پیشگویی پیروزی ترامپ و اینکه او عذاب خدا بود برای جلو انداختن ظهور امام زمان تا 300 سال
پیشگویی نابودیِ انگلیس، آمریکا، اسرائیل و ترورِ ترامپ
پیشگویی فوران آتشفشانِ عربستان در سال ۲۰۱۷
روسیه با حمله به آمریکا، نابود میشود
، در انتخابات 96 پیروز خواهد شد
ایران بمباران خواهد شد

1. دقت داشته باشیم ایشون اولین کسی نیست که ادعای پیشگوئی کرده. قبل از اون، نُستر آداموس و قبلتر از اون، کاهنان با ارتباطی که جنیانِ شر داشتند و یا مُنجمان از بررسی اوضاعِ ستاره ها، از گذشته هایِ دور پیشگوئی هایی رو داشتند که بعضا به وقوع هم می پیوست.

2. اگه واقعا "پیشگوئی" راه و صراطِ صحیحی برای رسیدن به حق و خدا بود، خب خدا می اومد یه دستگاهِ پیشگو رویِ ما نصب میکرد یا اهلبیت که سخنگویِ خدا هستن لااقل باید به ما توصیه میکردن با پیشگوها و رمالان ارتباط بگیریم؛ در حالی که از قضا ما رو نهی کردن از ارتباطگیری با اینا.

3. خدا توی قرآن تصریح میکنه که فقط و فقط خدا غیب رو میدونه و حتی پیامبر هم غیب نمیدونه: "قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْب"؛ یعنی ای پیامبر به مردم بگو من هیچ چیزی از غیب نمیدانم. خب ایشون چطور خودش رو دانای به غیب میدونه در حالی که خدا می فرماید کلید غیب فقط دست خداست: "عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُو".

4. خدا علومِ مخفیِ خودشو به کسی نمیده که جار بزنه! کسی که اهل معنا باشه حتی اگه ازش سوال کنی، انکار میکنه: آنکه را اسرار حق آموختند / مُهر بستند و دهانش دوختند. اینکه ایشون داره ابراز میکنه، خودِ این نشون میده که مشکوکه! من حق دارم بپرسم ازش مگه شما با سرویسهای امنیتیِ آمریکا ارتبط داشتین که خبردار شدین انتخابات فرمایشی آمریکا در نهایت به نفعِ ترامپ تموم میشه!!

5. کسائی که پیشگوئی میکنن، یا باید مثلِ انبیاء و امامان یک مجرایِ اختصاصی بنامِ "وحی" داشته باشند و یا با جنیان مرتبط باشن و یا با نجومشناسی آشنائی داشته باشن. موردِ اول رو که جنابِ شیبانی نداره. مورد دوم هم راهِ مطمئنی نیست و خدا تویِ سوره جن میفرماید ارتباط با جنیان سردرگمی را اضافه میکند و جنیان ارتباطشان با غیب پس از نزولِ قرآن قطع شده. علمِ ستاره شناسی هم گزاره هایِ یقینیِ صد درصدی به ما نمیده و در حدِ پیشبینی و آب و هوا و زله هست مثلا.

6. هر کسی که حرف های عجیب زد و برخی پیشگوئی هاش درست از آب در اومد وما به معنایِ حقانیتش نیست. بفرموده قرآن، شیاطین گاهی وحی میکنن و مثلا حتی مرتاضان هندی هم با ریاضت هایِ غیرِ شرعی مثلِ خوردن مدفوعِ انسان به توانائی های فوق العاده ای میرسن. حتی کاهنان هم با ارتباط بر قرار کردن با جنیانِ شر، حرفهای عجیبی میزنن!! امام صادق میفرماید اگر کسی از شرق و غرب عالَم خبر بدهد برای تشخیص حقانیتش ببینید آیا علم به حلال و حرامِ الهی دارد یا نه؟ با مبانیِ قرآنی و کلام اهلبیت آشنا هست یا نه؟ این ملاک رو مراجع تقلید دارن و نه رمالان و پیشگویان.

7. ایشون دائما میگه استادم میگه که فلان اتفاق می افته! خب استادِ ایشون برای خودشون معتبره آیا من بعنوان یک جوانِ جویایِ حقیقت میشه بپرسم که استادِ شما کیه؟ منابعِ پیشگوئی های شما کیه؟ بدون منبع و سند و صرفا با دیدنِ دو تا پیشگوئی میشه به حقانیت فرد پی بُرد؟

8. بگذریم از اینکه برخی از پیشبینی هاش مثلِ پیروزی در انتخابات 96، غلط از آب در اومد که وجود احتمال خطا نشون میده که ایشون با یک منبعِ قابل اطمینان صد در صدی مرتبط نیست.

➕ اگر پیشگوئی ها مربوط بشه به ظهور حضرت حجت، چون موضوع به مهدویت گره میخوره حساسیتش بیشتر میشه. فقط تصور کنید یکی از پیشگوئی های ایشون غلط از آب در بیاد! اینجا مردمِ ساده دل میان امام زمان رو انکار میکنن اونوقت و این لطمه وارد میکنه. تویِ روایات ما کسانی که برای ظهور زمان تعیین میکنن رو "کذاب" نامیدند.


پیروزی انقلاب و نیز فتوحات رزمندگان در دفاع مقدس، شاهد روشنی است بر این ادعا که تحصیل موفقیّت، بدون تکیه بر منابع قدرت و ثروت امری ممکن و دست‌یافتنی است. پیروزی، امتنان و موهبتی است الهی به مؤمنانی که با تلاش مجاهدانه و مخلصانه ظرفیت دریافت نصرت الهی را در وجود خود به فعلیت رسانده باشند: "إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا". غافر/51

✅ بر خلافِ تصورِ رایج، "کار، پول می آورد"؛ نه آنکه پول و بودجه، کار بیافریند. فعالانِ فرهنگی باید حرکت کنند تا برکات و اعتبارات خودش بیاید. با کمترین هزینه‌ها می‌توان عمیق‌ترین تأثیرات معنوی را در جامعه گذاشت. فرهنگ‌سازی دینی، بیش از بودجه و اعتبار، نیازمند تلاش مجاهدانه بر مبنای برنامه‌ریزی اصولی است. اگر مبنا این باشد، نباید نوسان اعتبارات و امکانات، روند فعالیت‌های دینی را کُند یا متوقف سازد.

❗️ آفت "بودجه‌محوری"، موجب می‌شود بجای تکیه بر پتانسل ایمانی و روحیه‌ی جهادی، طرح‌ها و برنامه‌ها بر محور ظرفیت اعتبارات مصوّب شود. کارمندان و کارگران چنین نظامی، حقوق‌بگیرانی‌اند که بر مبنای "عقل معاش" گام بر‌می‌دارند و تنها همّشان اجرای برنامه‌های دیکته شده و نیز ارائه‌ی گزارش‌کارهای مبالغه‌آمیز به مافوق است. اعضای چنین سیستمی برای فعالیت دینی ابتدا برآورد بودجه می‌کنند و سپس طبق پتانسیل بودجه‌ی موجود، به فعالیت دینی می‌پردازند.

✅ اما نظام  "تکلیف‌محور" تنها در برابر خدا پاسخ‌گو است و بدون چشم‌داشت به مطامع مادی یا حفظ کرسی در اندیشه‌ی ادای تکلیف است. چرا که همواره خود را بده‌کار دین خدا می‌بیند. چنین نظامی وقتی عزم انجام کاری را می‌کند تا پای جان رزم می‌کند؛ گرچه صفر الیدین باشد و آهی در بساطش نباشد.

➕ حیات مجموعه‌های فرهنگیِ "تکلیف محور"، وابسته به پشتیبانی‌های رسمی و غیر رسمی نیست. بنابراین ادعای پُزِ ترویج فرهنگ دینی با جیب خالی چندان گزاف نیست. پیامبران الهی برای پیش‌برد دین خدا به کمترین هزینه‌ها اکتفا می‌کردند.

❓کدام پیامبر برای تبلیغ دین، همایش‌ها و برنامه‌های میلیونی تدارک دیده است؟! برنامه‌های پرهزینه، مردم را بیشتر مجذوب تجملات می‌کنند تا دین خدا. به عنوان مثال، چه ضرورتی دارد برای اجرای برنامه‌های فرهنگی وما از چهره‌های پر هزینه‌ی کشوری استفاده شود؟ گاهی هزینه‌ی ایاب و ذهاب، اسکان، تشریفات، پاکت و هدیه‌ی این چهره‌ها به چند میلیون می‌رسد!! 

❌ گاهی توجه به هزینه‌های کمّی و جانبی برنامه‌های فرهنگی از قبیل پذیرائی، دسته گل، تیزر، فضاسازی، ایاب و ذهاب، تشریفات مرسوم، دعوت‌نامه، کلیپ، تجملات، طراحی صحنه و. از هزینه‌های کیفی و اصلی برنامه بیش‌تر است. مجریان چنین برنامه‌هائی پدری را می‌مانند که بدون توجه به نیازهای تربیتی، خدمت را منحصرا به تأمین خوراک و پوشاک فرزندان می‌داند. فرزندان چنین ناپدری‌ای در پایان، فقط طعم کیک و ساندیس را به یاد خواهند داشت!

❗️تبلیغ فرهنگ دینی به این شیوه‌ی غلط، متأثر از اصول تبلیغاتی مادی‌گرایانه است. همان شعار غلطی که تبلیغات را سرمایه می‌داند و نه هزینه. چنین نگاهی هزینه‌های سرسام‌آور را نه تنها تجملات و اسراف و تبذیر نمی‌داند، بلکه ضامن پیشرفت و ترقی می‌پندارد.

❓اما آیا با روش مرسوم مادی می‌توان به بسط معنویت پرداخت؟ آیا دین و معنویت ما را توصیه به تبذیر و تشریفات می‌کند؟ آیا صرف شعائر الله بودن مُحَرّم، حج، راه‌پیمائی، زیارت و. می‌تواند توجیه موجهی باشد برای تجویز تشریفات و تجملات؟ آیا تمرکز فکر‌ها روی مسائل حاشیه‌ای و فرعیِ این‌چنینی ما را از اصل موضوع که همانا تبلیغ دین باشد، غافل نمی‌کند؟

مخْلَص کلام این‌که ما بیش از مشکل بودجه، دچار بحران هدف شده‌ایم. اگر نگاه تکلیفْ محوری و روحیه‌ی جهادی در جامعه نهادینه شود، هیچ کار نشدنی‌ای برای حزب الله وجود نخواهد داشت. در زمانِ طاغوت، انقلابی ها هیچ تریبون و بودجه ای نداشتند، اما مجاهدانه انقلاب را به ثمر نشاندند.

✍️ پ.ن: برگزاریِ با کیفیت مراسمات هیئت و دعا، یادواره‌های شهدا، همایش‌ها، اردوها، محافل قرآنی، بنای مساجد و اماکن متبرکه، سفرهای زیارتی و. با هزینه‌هائی کمتر از این هم شدنی است.


یکی از شاخصه‌های آرمانشهر اسلامی ارتقاء نقش مسجد بعنوان پایگاه توحید در جامعه ایمانی است. استفاده از ظرفیت مسجد میتواند نقش موثری داشته باشد در تربیت موحدین و ترویج فرهنگ دینی در جامعه. برای رسیدن به این افق دقت در چهار نکته اصلی ضروری است:

1. مهندسی: مسجد باید در محل عبور و تردد مردم قرار گیرد و مهندسی شهر اسلامی نباید بگونه ای باشد که برج ها، تالارها، رستوران ها، بازار، بانکها و پاساژهای مجلل که نمادِ دنیاگرائی هستند برجسته تر از مساجد باشند. برجسته بودن مسجد در انظار عمومی، اقبال آنها به سمت مساجد را بدنبال دارد.

2. جایگاه والای مسجد: مهجوریت مسجد از زمانی آغاز گشت که این مکان مقدس، همانند کلیسا مبدَّل به مکانی صرفا برای عبادت و برگزاری نماز شد. یکی از دلایلِ بی رغبتی نسبت به ساختِ مساجد آن است که مسجد صرفا مکانی برای اقامه نماز و برگزاری مجلس ترحیم قلمداد میشود! و همین نگاهِ حداقلی نسبت به مسجد موجب میشود پرداخت هزینه ازدواج و معاش فقرا واجبتر از عمران مساجد قلمداد شود.

نقشی که مسجد در صدر اسلام ایفا میکرد بسیار فراتر از مسجدِ امروزی است. به کارکردِ مسجد در صدر اسلام توجه کنید:
برگزاری عروسی (تالار)
مرکز جمعِ اعانات، اعطای قرض الحسنه و استفاده از ظرفیت موقوفات برای اشتغاائی (بانک)
مرکزِ تحصیل علم و دانش (مدرسه ـ دانشگاه ـ حوزه)
محل حل اختلافات (دادسرا)

محل اجتماع کارشناسان متعدد و پاسخ به سوالات دینی، طبی و. (مرکز مشاوره)
صومعه عبادت (نماز، اعتکاف، تهجد)
جلسات بصیرت و ت (نماز جمعه)
رسانه ای شفاف و صادق برای اعلام اخبار (صدا و سیما)

مرکز تربیتِ علما، دانشمندان و شهدا (بنیاد نخبگان)
کانون اتحاد سلیقه ها و افکار (تقریب مذاهب و مکاتب)
محفل م، انتقاد و پیشنهاد (مجلس شورای اسلامی)
محل آموزش هنرهائی نظیر خطاطی (فرهنگ سرا)
کانون تجمع برای آموزشهای نظامی، آمادگی جسمانی، شنا، تیراندازی، سوارکاری و ورزش رزمی (باشگاه)

⚠️ تفکیکِ رسالت هایِ فوق از مسجد و ایجادِ سازمان های موازی از یک سو سازمان های مزبور را دچارِ انحراف از مبانیِ اسلام کرده است که نمونه بارزش بانک است؛ و از سویِ دیگر موجبِ به حاشیه راندنِ این ارگانِ اصیلِ اسلامی شده است و نقش آن را در حدِ یک مکانِ عبادیِ صِرف تنزل داده است.

⛔️ حتی برخی مراکز مذهبیِ مَن درآوردی مانند حسینیه، دارالقرآن، سازمان تبلیغات، موسسات مذهبی، محافل دینیِ خانگی، فرهنگسرا، سرای محله و تشکُّل هایِ مشابه، اگر فعالیت هایشان موجبِ از بین رفتن محوریت مسجد و کاهشِ قدرت مساجد شود و به نوعی لطمه بر پیکره مسجد وارد کنند، حکمی مشابهِ مسجد ضرار دارند. همه ارگانهای نامبُرده باید زیر مجموعه مسجد باشند و نه بالا دست! خروجی شان باید آبادانی مساجد باشد و نه خلوت سازیِ مسجد.

3. عمران مساجد: اشتباه نکنید! مراد از عمران مساجد، زیباسازیِ افراطی و تجملاتیِ خانه خدا نیست.  از قضا تزئین نمای بیرونی و درونی مسجد با رنگ‌ها و نقوش از میزان حضور قلب و اخلاص مؤمنین می‌کاهد. خدای متعال در آیه 18 سوره توبه معنای عمرانِ مسجد را اینگونه بیان میکند: "إنّما یَعمُرُ مساجدَ اللّهِ مَن آمن باللّهِ و الیومِ الآخِرِ و أقامَ الصّلاةَ و آتى اّکاةَ و لم یَخشَ إلاَّ اللّهَ‏". طبق این آیه، آبادانیِ مسجد به تحقق دو رکن است:

اولا: حضور مؤمنین در آن مسجد چشم‌گیر باشد؛ مسجد با حضور اهل ایمان آباد می شود: إنّما یَعمُرُ مساجدَ اللّهِ مَن آمن باللّهِ
ثانیا: روح معنویت و اخوت در آن حاکم باشد. لذا آیه‌ی شریفه، آبادگران و مهندسین فرهنگی مسجد را دارای پنج شاخصه مهم می‌داند: ایمان حقیقی به خدا، باور قلبی به قیامت، به پا داشتن نماز، دادن زکات و ترس از خدا.

4. مدیریت مسجد: مهندسین فرهنگیِ مسجد، عبارتند از جوانان با نشاط، اهلِ مسجد، هیأت امنا و در رأس همه ِ مسجد. ، به عنوان رهبر مجموعه‌ی دینی مسجد است و اساسی ترین جهت‌گیری ها و تحولات در مسجد وابسته به او است. علم، تقوا، اخلاص، جذابیت، مردم داری، بصیرت و بروز بودن از مهم ترین شاخصه های است.

➕ هیأت امنا نیز مسئولیت پی گیریِ امورات مسجد از قبیل مسائلِ مالی، هماهنگی برنامه های فرهنگی و تفریحی، امور عمرانی مساجد و.  را بر عهده دارد. همانطور که از نامشان پیدا است هیئت امنا باید امین، مأمن و پناه گاه مردم باشند. البته نقش مردم و جوانان متدین را هم نباید در رونق بخشی مساجد نادیده گرفت.

✍️ پ.ن: یکی از آرزوهای دیرینه م ساختن یا لا اقل داشتنِ یه مسجد خوب، در طرازِ مسجد صدر اسلامه. اسمشم احتمالا بزارم مسجد "صدر الإسلام"؛  مسجد این مدلی توی هر شهر اگه یه دونه هم باشه اون شهر رو متحول میکنه. تویِ این شبای عزیز از خدا، امامتِ یک مسجدِ خوبو میخوام تا بلطف خودش تبدیلش کنیم به قلبِ تپنده تهران. .
https://archive-media-1.nyafuu.org/wg/image/1452/02/1452020918050.jpg


❌ اصطلاحِ "فرار مغزها" چند سالی است که واردِ ادبیاتِ شفاهیِ مردم شده است. بسیاری از مردم می‌گویند ایرانی‌ها فرهیخته‌ترین شهروندان ایالات متحده هستند و ایران یکی از نخبه گریز ترین کشورها است!

✅ اما واقعیت آن است که خروج دانشجو از کشور نسبت به چهل سال قبل نه تنها رشدی نداشته بلکه کاهش چشمگیری هم داشته است. در سال 1356 تعداد کل دانشجویان ایرانی، 270 هزار نفر بود که از این تعداد چیزی حدود 38 درصد در خارج از کشور خارج از کشور بودند.

➕ اما در حال حاضر 4 و نیم میلیون دانشجو داریم که تعداد دانشجویان ایرانی در خارج کشور تنها 1/3 درصد است و همین تعداد نیز غالبا بشکلِ موقتی و صرفا برای ادامه تحصیل به خارج کشور مهاجرت کرده اند. اداره مهاجرت آمریکا در سال 2017 اعلام کرد در خواست پذیرش دانشجویان ایرانی حدود 28 درصد کاهش داشته است.

البته به هر حال درصدِ کمی از فارغ التحصیلانِ ایرانی‌تبار در خارجِ کشور، نبوغِ خدادادی شان را وقفِ مردمِ کشورشان نمیکنند و به خدمتِ مادام العمرِ دشمنانِ ملت در می آیند. اما چرا؟!! لابد عده‌ای در مقام دفاع برآمده و خواهند گفت پاسخ این سؤالات را باید در نحوه‌ی تعاملِ حاکمیتِ ایران با نخبه‌گان جستجو کرد؛ چرا که مسئولینِ نخبه‌ستیزِ ایران، بهای آنان را نمی‌پردازند.

"فرار مغزها" اصطلاحی است که در درون خود دارای تناقض است. زیرا کسی که مغز داشته باشد فرار نمی‌کند. انتخاب گزینه‌ی "فرار از مشکل" بجای حل آن، سیره‌ی مستمره‌ی بی‌مغزان است. پس چرا باید به مشتی بی‌مغز که خدمت‌کار استکبار هستند مباهات بورزیم؟

❗️برخی از عوام و حتی خواص، گاهی ساده‌لوحانه به ایرانی بودن این دست از نخبه‌گان افتخار می‌کنند و با هواداری از آنان، اصل نظام اسلامی را در رویش نخبه‌گانِ ایران‌گریز مقصر می‌دانند؛ در حالی که آن نخبگان، پشیزی برای مردم و نظام مردمی ایران ارزش قائل نیستند. نخبه‌ای که هیچ خاصیتی برای ایرانیان ندارد و هر از گاهی گفتارها و رفتارهای دین‌ستیزانه از او صادر می‌شود مایه‌ی ننگ ایرانیان است؛ نخبه‌گانِ این چنینی در واقع دشمنانی هستند که فقط نام دوست را به یدک می‌کشند.

فرهیخته‌ای که بخاطر تعارض با حاکمیت ایران، مردمش را بفروشد اساسا فرهیخته‌گی‌اش زیر سؤال است. کسی که سیر مطالعاتی‌اش وی را به سطحی از بلوغ نرسانده باشد که حقانیت جمهوری اسلامی برایش آشکار شود، نه تنها نخبه نیست که عقب‌مانده‌ی فکری است! مگر هر کس که دارای نبوغ فکری و ضریب هوشی بالا بود، می‌توان او را متصف به وصف فرهیختگی دانست؟ نخبه به هیچ قیمتی مردم فروشی نمی‌کند، حتی اگر دولتش طاغوتی باشد. نخبه، أخم دوست را بر لبخند طاغوتیان ترجیح می‌دهد و بجای نوکری دشمن، خادم مردمش می‌شود؛ خدمت به مردم، پیش‌کش لااقل با در اختیارِ دشمن قرار دادن دانش، به مردم خیانت نکند.

گرچه عذرِ متداول نخبه‌گانِ این‌چنینی برای توجیه فرار، تعارض با مسئولین نظام است؛ اما دلیل واقعی گریز نخبگان، چیز دیگری است. بسیاری از نخبه‌گان بخاطر تعارض فکری با اصل نظام و نیز طمع به لذت‌های مادی از خدمت به مردم ابا دارند. غایتشان کسب منفعت است و نه جلب رضایت خدا و خدمت به خلق خدا. فرار از محدودیت‌های دینی، عدم تحمل حاکمیت اسلامی، رؤیای شیرین زندگی در مغرب زمین و بهره‌مندی از آزادی‌های بی‌شمار حیوانی حاکم بر کشورهای متمدن، عمده‌ترین عوامل ماندگاری نخبه‌گان علمی در غرب است.

➕ بعنوان کسی که دانشگاه شریف تهران تدریس داشتم و با وجودِ اینکه کم نیستن دانشجوهای خوب و معتقد در این دانشگاه، اما قبول کنیم که همه‌ی نخبگان قادر نیستند همچون شهید چمران از پیشنهاداتِ پر رنگ و لعاب روبهان دغل چشم‌پوشی کنند و به عشق امام و امت از رفاهیاتِ عادی و مادی دنیای متمدن صرف نظر کنند. وقتی یک نخبه، چارچوب اسلامی بودن را نمی‌پسندد نمی‌توان او را بالاجبار و حتی با رفاهیاتِ مضاعف در ایران بند کرد. حکومت اسلامی نه رفاهیات غربی را می‌تواند برای او فراهم کند و نه قرار است نخبه‌ی رفاه‌زده و دنیاگرا گزینش کند.

البته اصل این‌که باید مسئولین نظام هوای نخبه‌گان را داشته باشند و بطور کلی با مردم و از جمله نخبه‌گان بر مبنای کرامت انسانی رفتار کنند مطلب حقی است. اما بالأخره ممکن است در بدنه‌ی هر نظامی برخی از مسئولین، عامدانه، ساهیانه، خودسرانه و یا بر مبنای سلیقه‌ی شخصی اسباب گریز نخبگان را فراهم کنند؛ ولی در نگاه کلان، ت کلی نظامِ اسلامی بر طرد نخبگان نیست. بنابراین عمل‌کرد سوء برخی دولت‌مردان، نباید باعث رنجش خاطر عاطرِ نخبه‌گان شود؛ نخبه‌ی واقعی هیچ‌گاه از گزینه‌ی قهر کودکانه استفاده نمی‌کند؛ زیرا خوب می‌داند که چوب مسئولین خطاکار را نباید به مردم زد و روا نیست بخاطر وجود معدود خطاکاران، پشت مردم و نظام را خالی کرد.

پ.ن: این کلیپ را ببینید:

 

 

 

 


❓من کتاب‌های پائولو کوئلیو رو خریداری کردم چکارشون کنم؟ بخونم؟

✅  پائولو کوئلیوی برزیلی اسلام رو دینی شایسته احترام می دونه و گفته: "در اسلام چیزهایی یافتم که در دیگر ادیان آسمانی ندیدم". اما به هر حال آثارِ ایشون اشکالاتِ فاحشی داره. دلیلِ اقبالِ جوانان به کتاب های ایشون اینه که قالبِ نوشتاریِ پائولو کوئلیوی "رمان" هست. مثلا کتابِ "کیمیاگر" ایشون پر فروش ترین کتابِ سالِ ایران شد!!!

⛔️ پائولو که به گفته خودش آدمى افراطى است و هیچ وقت میانه رو نبوده، در دورانی از زندگیِ اش هر کارى را که ممنوع بود، انجام مى داد. اصلا می گفت هر چیزی که ممنوع بود، منو به سمتِ خودش جذب میکرد! مثلا زمانی با تمام وجود، به و مواد مخدر روى آورد. به گفته خودش مواد مخدر رو از حدود سن 20 سالگى شروع کرد و سابقه مصرفِ کوکائین، مواد روان گردان، ال.اس.دى، پیوتى، مسکالین و مارى جوانا هم تویِ پرونده ش هست.

⛔️ یه مدت تویِ فازِ چاپ مجموعه داستان هاى طنز ى با نام "کرینگها" بود. حکومت وقت، کتاب هاى مزبور رو مضر دونست و  زندانی شون کرد. در مجموع، کوئلیو 3 بار بیمارستان روانى و 3 بار زندان را تجربه کرد. بعدش کوئلیو به جادو روى آورد و انجمن هایِ شیطانی. او میگوید: "در آن انجمن شیطانى، آزادى کامل حکم فرما بود، هیچ قانونى وجود نداشت، آزادى جنسى کامل، آزادى اندیشه کامل و حتى آزادى ظلم کردن".

پائولو از لحاظِ فکری معتقد به "پلورالیسم" است و بدلیل مشکلاتی که با کاتولیک پیدا کرده بود، از دین متنفره. جالبه بدونید که صهیونیست و بطور خاص شیمون پرز [رئیس جمهور سابق اسرائیل] از پائولو تقدیر و حمایت میکرد. عرفانِ پائولو کوئلیو اومانیست محور [=خودپرستی] است و موردِ توجه سران نظام سلطه است.

نقدِ افکار و کتاب های پائولو، مقاله ای جدا می طلبد. در همین حد خواستم شخصیتِ ایشون رو بیشتر بشناسیم. قبل از جذبِ به سمتِ ظاهرِ جذاب کتاب باید شخصیت و هویت نویسنده کتاب رو تا حدودی بشناسیم خب.

مقام معظم رهبری در بازدید اخیرشان از نمایشگاه کتاب تهران در یکی از غرفه‌ها به کتاب پائولو کوئیلو برخوردند و از غرفه‌دار سؤال کردند: "این کتاب درباره‌ی چیست"؟ فروشنده گفت درباره‌ی یک سفر معنوی؛ رهبر انقلاب گفتند "اما این نویسنده اصلا اهل معنویت نیست"!

فروش و حتی هدیه دادنِ کُتُبِ ضاله و گمراه کننده، جایز نیست. چرا که موجب انحرافِ افراد میشه. شما اگه این کتاب ها رو بفروشید، عده ای از مجرایِ شما ممکنه به انحراف کشیده بشن. لذا یا باید اونا رو امحاء کنید. یا راهِ پیشنهادیِ من اینه که بفروشیدش به یه موسسه پژوهشی یا حوزه علمیه. چون اونا دیگه گمراه نمی شن و می خونن تا مطلع بشن از مبانیِ روانشانسی غرب تا بتونن این کتاب رو نقد کنن. اینطوری هم کسی منحرف نمیشه و هم شما ضرر مالی نمی بینید.



امیر المؤمنین فرمودند روزی من و فاطمه خدمت رسول خدا مشرف شدیم و پیامبر را در حالی دیدم که به شدت گریه می کرد.

❓گفتم: ای رسول خدا که جانم به فدای تو باد! سبب گریه ی شما چیست؟ آقا رسول الله فرمودند: ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند، نی از امتم را در عذاب شدیدی مشاهده کردم. جایگاه آنها برایم ناخوش آمد دلیل گریه ی من به خاطر دیدن شدت عذاب آنها بود.

1. زنی را دیدم که از موهایش آویزان بود در حالی که مغز سرش می جوشید.
2. و زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود و در حلقش از حمیم می ریختند.
3. و زنی را دیدم که از ش آویزان شده بود.
4. و زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیرش زبانه می کشید.
5. و زنی را دیدم که دو پایش به دو دستش بسته شده بود و مارها و عقرب ها بر او مسلط بودند.
6. و زنی را دیدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش قرار داشت. مغز سرش از سوراخ بینی اش خارج می شد و بدنش به دلیل جزام و برص پاره پاره شده بود.
7. و زنی را دیدم که از پاهایش در تنوری از آتش آویزان شده بود.
8. و زنی را دیدم که گوشت بدنش از سر تا پا به وسیله قیچی هایی از آتش تکه تکه می شد.
9. و زنی را دیدم که صورتش و دستانش سوزانده می شد و او محتویات داخل شکمش را می خورد.
10. و زنی را دیدم که سرش شکل خوک و بدنش به شکل الاغ بود و گرفتار هزار هزار نوع عذاب بود.
11. و زنی را دیدم که صورتش مثل سگ بود آتش از دبرش داخل و از دهانش خارج می شد و ملائکه به وسیله عصای آهنی آتشین از سر و بدنش می زدند.

⁉️ فاطمه فرمود: ای حبیب من و نور چشمم! مرا از عمل و سیره آن ن آگاه کن. مگر آنها چه کرده بودند که خداوند این عذاب را برای آنها مقرر نموده است؟ رسول خدا (ص) فرمودند: ای دخترم!

1. اما آن زنی که از موهایش آویزان بود کسی بود که مویش را از مردان (نا محرم) نمی پوشاند.
2. اما آن زنی که از زبانش آویزان بود کسی بود که شوهرش را آزار می داد.
3. اما آن کسی که از سینه اش آویزان بود که از همبستر شدن با همسرش امتناع می ورزید.
4. اما آن کسی که از پاهایش آویزان بود زنی بود که بدون اجازه ی همسرش از خانه بیرمن می رفت.
5. اما آن کسی که گوشت بدنش را می خورد زنی بود که بدنش را برای مردان زینت می کرد.
6. اما آن کسی که پاهایش به دستانش بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند زنی بود که با آب آلوده وضو می گرفت لباسش آلوده بود، غسل جنابت و حیضش را به جا نمی آورد، نظافت خود را رعایت نمی کرد و نمازش را سبک می شمرد.
7. اما آنکه کر و کور و لال بود زنی بود که از بچه متولد می کرد و به گردن همسرش می انداخت.
8. اما آن کسی که گوشتش به وسیله قیچی ها قطعه قطعه می شد کسی بود که خود را به مردان نشان می داد و در معرض دید گاه آنان قرار می گرفت.
9. اما آن کسی که صورت و بدنش سوزانده می شد در حالی که خودش اعضای داخل شکمش را می خورد زن قواد بود ( کسی که زن و مردی را از راه حرام به هم می رساند).
10. و اما آن کسی که سرش سر خوک بود و بدنش بدن الاغ، زنی بود که سخن چین دروغگو بود.
11. و اما آنکه صورتش شکل سگ بود که آتش از پشت او داخل می شد و از دهانش بیرون می زد زن آوازه خوانی بود که با صدای بلند ناله سر می دادو حسادت می ورزید.

✍️ کتاب بحارالأنوار/ج8/ص309

خداوند در آیه 19 سوره نور میفرماید: "إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ". یعنی کسانی که دوست دارِ شیوعِ فحشا در جامعه ی ایمانی هستند برایشان عذابی دردناکی در دنیا و آخرت است".

"حبِ شیوعِ " یعنی هر فرد یا تشکیلاتی که کمک کند به گسترشِ مفاسدِ جنسی. باندهای ترویجِ فحشا، رسانه هایِ مُروج ابتذال، کسانی که رفتار و پوششان چشم و دل نامحرمان را آلوده می کنند، حاکمانی که به مقوله ی عفاف نگاهِ تسامحی دارند، نخبگانی که از فضایِ آزادِ جنسی سخن میگویند و. همه از مصادیقِ این آیه اند.


❓آیا این درسته که میگن همسر هر کسی از قبل براش تعیین شده و ما توی این زمینه حق انتخاب نداریم؟

پاسخ 

➕ نه تنها در موردِ همسرگزینی، که در موردِ هر کاری حتی مثلا زیارت، این سوال مطرحه که آیا "قسمت" است یا "همت"؟!! مثلا در موردِ زیارت، همیشه بحث سرِ اینه که رفتن به زیارت، همتِ خودمه یا قسمتی است که از جانب خدا و اهلبیت نصیبِ من شده؟ 

تعبیر من اینه که تا "همتِ خودِ من" نباشه هیییچ قسمتی رقم نخواهد خورد. من بشینم توی خونه م و نرم ویزا و پاسپورت بگیرم و بعدش بگم قسمت نشد؟!!!! شما اقدامی کردی و قسمت نشد؟!! بنابراین اولین گام، اقدام و همتِ خودمه. از تو حرکت از خدا برکت. اساسا برکاتِ الهی، مطابق با حرکاتِ بنده نازل میشه. بله اگه من همه اقدامات رو کردم و بعد باز نشد برم کربلا، اینجا میتونم بگم قسمت نشد و خواستِ خدا نبود. 

✅ توی ازدواج هم همینه. اگه واقعا ازدواج یک فرایندِ جبری هست خب من بشینم سرِ جام تا یه دختر بیاد قسمتم بشه. اگه واقعا همسرگزینی، جبری هست برای چی من می رم خواستگاری؟! یا اون دختره چرا ملاک و معیار میچینه یکی رو رد میکنه، اون یکی رو قبول؟ خب سرِ جام بشینم جبرا اونی که باید همسرم باشه، میاد دیگه!!! اگه قراره اجبارا فلان دختر نصیبم بشه اصلا چرا تحقیق و بررسی میکنم؟! اگه قراره جبراً من، همسرِ فلانی بشم واقعا چرا این همه فکر، مشاوره و صحبت هایِ قبل ازدواج انجام میدیم؟! چرا روایاتِ ما توصیه کرده از ایمان و تدینش و اخلاقش تحقیق کنیم؟! اگه جبری باشه ما هر کاری هم بکنیم بی فایده س! 

همونطور که انتخابِ شغل و رشته تحصیلی، همه ش تحت قاعده اختیار هست، انتخاب همسر هم همینه. مگه پیشوایان دینی به ما توصیه نکردن که نهایت دقت رو داشته باشیم برای برای انتخاب همسر؟ مگه میشه چشم بسته یکی رو انتخاب کنیم و بگیم جبرا قسمتِ ما همینه. شما برای انتخابِ یک موبایلِ ساده برای خودتون حق انتخاب و اختیار قائل هستین و مطمئنید که اختیار دارین. اونوقت برای مسئله مهمی مثلِ ازدواج اینطور نیس؟!! 

بله اگه ما نهایت دقت رو در انتخابمون داشته باشیم و توی زندگی شکست بخوریم، این میشه قسمتی که من توش دخالت ندارم. این میشه ابتلاء و امتحانِ الهی. یا دختری که خواستگار داشته و هر کدوم رو به یه بهانه ای رد کرده، این دختر الآن بدون همسر موندنشو باید بندازه گردنِ جبر و قسمت؟! یا اینکه امروز طلاق زیاده شده، باید این رو بندازیم گردنِ خدا و بگیم اینا همه ش جبریه؟

پیامبر اکرم به یکی از اصحاب فرمود بایستی با زن دیندار ازدواج کنی. یا نهی شده از ازدواج با نی که بخاطر پول یا زیبایی باهاشون کسی ازدواج می کنه. اگه خودم ما نقشی نداشته باشم توی ازدواج، این توصیه ها آیا بیهوده نیست؟ یعنی فردا هر کس و ناکسی که اومد خواستگاریِ دختر من، بگم همین قسمتِ دخترم هست و قبولش کنم؟!


❓اصلا مگه میشه چهارشنبه باشه و تهران باشیمو حول و حوشِ 11 شب باشه و ما حرم سید الکریم نباشیم؟! انگار چهارشنبه شب‌ها حضرت عبدالعظیم هم منتظرن از سمتِ ضلعِ شرقیِ حرم، مشرّف بشیم و بعدش خادما حرمو می‌بندن. 

چهارشنبه‌ی این هفته یکی از همسایه‌ها خبر دادن بدنه و شیشه‌ی ماشینِمونو با آشغال کثیف کردن! رفتیم دیدیم علاوه بر اون، چهار چرخشم پنچره!! تعمیرکار که اومد گفت پنچر نیس، چهار چرخو با چاقو چاک زدن و باید همه‌شو عوض کنیم! جناب سروان صِدام کرد، یواشکی گفت یکی باهات دشمنی داره! 

✍️ دو رکعت نماز خوندم برایِ هدایتِ دشمنِ عزیزمون اما غمناک‌ترین جایِ قصه اون‌جاش بود که این اولین چهارشنبه‌ای شد که سیدالکریم ما رو نطلبید!


معنا: دعا اگر بر علیهِ کسی باشد، اصطلاحاً نفرین (لعن) نامیده میشود. لعن و نفرین اگر بجا نباشد، اثر نمیگذارد و ممکن است تبعاتش، دامنگیرِ خود ما شود. به انواع نفرین و لعنت توجه کنید: 

1. نفرین حرام: لعنت مؤمن و کسى که مستحق لعنت نیست حرام است. مثلا الآن کسی زبانم لال مقام معظمِ رهبری را لعنت کند.

2. نفرین مکروه: نفرین به حیوانات. مثلا بگوییم خدا لعنت کند این اسب را که تند نمی‌دود! یا پشه را نفرین کنیم!!

3. نفرین جایز: لعنت به کافرین، ظالمین، و کسانى که به خداوند دروغ میبندند، لعنت مردان زن نما و ن مردنما، بدعت آورندگان در دین، کسى که پدر و مادر خویش را لعن کند، رشوه دهنده و رشوه ستان و واسطه میان آن دو، کسى که بین مرد و زنى سعایت کند تا میانِ آنها جدایى افکند، کسى که میان مؤمنان سخن چینى کند، کسى که تقدیر خدا را دروغ بداند، رباخوار و ربا دهنده و گواهان بر ربا، کسى که احترام مسجد را نگه ندارد و زن آوازه خوان.

4. نفرین مستحب: لعنت به کسانى که خدا و رسولش و اهلبیت رسول را اذیت کنند. لعنِ علنیِ دشمنان اسلام، مُجاز است اما هتک حرمت به مقدسات دوستان اسلام، اعم از کلیمیان و عاشوریان و اهل سنت که دوستان ما هستن، حرام است.

➕ با توجه به بندِ چهارم، نفرینِ کسی که در حقِ ما ظلمِ اساسی کرده، مُجاز است. اما جایز بودن به معنایِ واجب بودن نیست و برای شخص مزبور اگر طلب هدایت و غفران بکنیم بهتر است. مخصوصا اگر فردِ مزبور، از ذوی الحقوق باشد.


❓فلسطین بالاخره مالِ یهودیان است یا مسلمانان؟
پاسخ:
فلسطین، مالِ مسلمانان است و نه یهودیان! لطفا القائاتِ دشمنانِ اسلام در این زمینه را از ذهنتان پاک کنید، دلایلِ ما را در این خصوص در ادامه بخوانید و سپس بعد از ردِ دلایلِ ما، دلایلِ خودتان را بر ادعایتان بفرمائید:

1. آیا میدانید در سال 1917 که انگلیسی ها وعده فلسطین را به یهودیان دادند، 91 درصدِ فلسطین را مسلمانان و فقط 8 درصدِ آن را یهودیان تشکیل میدادند؟

2. آیا میدانید سالهاست این افسانه جعلی را میشنویم که فلسطینی ها خودشان زمین هایشان را به یهودیان فروختند؟ در حالی که کلِ زمین هایی که مالکانِ یهودیِ فلسطین با پول و تهدید و زور و اسلحه از مسلمانان گرفتند، جمعا کمتر از 2 درصد بود!!

3. آیا میدانید آن تعداد انگشت شمار از مسلمانان که زمین هایشان را به یهودیان فروخته بودند به عنوانِ خائن به مسلمین، اعدام شدند؟

4. آیا میدانید در بینِ سال های 1918 تا 1948 دهها انقلاب در فلسطین توسط مسلمانان علیهِ هجومِ مهاجران یهودی رخ داد و فلسطینیان مسلمان، هزاران شهید و مجروح در برابر یهودیان و انگلیسی ها برای دفاع از خاکِ فلسطین تقدیم کردند؟

5. آیا میدانید با همه این کشتارها، اسرائیلی ها تا سالِ 1947 فقط توانسته بودند 6 درصد از اراضیِ فلسطین را به چنگ آوردند؟ بعد از این بود که سازمانِ ملل 55 درصدِ خاکِ فلسطین را یک شبه به یهودیان بخشید!!

6. آیا میدانید در سالِ تاسیسِ رژیم جعلیِ اسرائیل(1948) آنها، بیش از 800 هزار فلسطینی (یعنی سه چهارمِ فلسطینی های مسلمان) را کشتند و آواره کردند؟

7. آیه میدانید اسرائیلی ها 500 روستایِ فلسطینی را با خاک یکسان کردند تا رژیم جعلیِ شان را بنا کنند؟

❓حال که فهمیدیم اسرائیلی ها خانه هایشان را رویِ خون بنا کرده اند، آیا نباید روزِ قدس از بابِ دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان، شعارِ مرگ بر اسرائیل سر بدهیم؟ مگر پیامبر اسلام نفرمودند: "وا للظالمِ خصماً و للمظلومِ عوناً"؟ یعنی برای ظالمان دشمن باشید و رای مظلومان، یاری گر. .

لطفا ویدئویِ زیررا با دقت تماشا کنید. اینجا یک خاخام که رهبرِ بخشی از جامعه یهودیان است میگوید: "طبق اعتقادِ یهودیان واقعی، یهود حق تشکیل حکومت و رفتن دسته جمعی به فلسطین را ندارند تا قبل از ظهور ماشیح؛ اسرائیل خلاف تورات و تلمود تشکیل شده و باید فروپاشیده شود".



❓ولی فقیه که مثلِ ما یک انسان هست و توسط مردم انتخاب میشه نه خدا، آیا معصومه؟ از کجا بدونیم رهبرِ کشوری با این همه مشکلات و اختلاسات، نائبِ امامه؟
پاسخ
مرجعِ دینی و رهبرِ جامعه ایمانی هنگامِ تصدیِ سمتِ ولایت، معصوم هستند؛ تعجب نکنید! ما همه مراجع تقلید را ‌نائبِ عامِ امام زمان می دانیم و فرستاده امام. خودِ امام زمان ما را امر کرده اند به اطاعتِ بی چون و چرا از مراجع تقلید در عصرِ غیبت کبری:
"فامّا الحَوادث الواقِعَة، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثِنا، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم". یعنی اما دربارۀ پدیده‌ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع می‌یابد، به راویان سخن ما رجوع کنید، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان.
⛔️ اگه مرجع تقلید، اهل معصیت باشد، دیگر واجب الاطاعه نیست. عصمتِ کبیره، مختص است به انبیاء و 14 معصوم؛ اما عصمتِ صغیره را حتی من و شما نیز میتوانیم بدست بیاوریم. شاید من از بس که با اهل گناه نشست و برخاست دارم، برایم سخت باشد بپذیرم کسانی هم وجود دارند که حتی یک معصیت مرتکب نشده اند؛ و حال آنکه اگه کسی اهلِ مراقبه باشد، میتواند به درجاتِ نازلی از عصمت برسد.
✅ در برخی روایات داریم "علماء امتِ رسول خدا از انبیاء بنی اسرائیل، بالاتر و یا با آنها همطرازند". شرطِ نبوت، عصمت است؛ چطور ممکن است کسی همطراز با انبیاء باشد ولی عصمت نداشته باشد؟
بعنوانِ مثال نزدیکانِ امام خمینی، از ایشان نه تنها گناه که حتی مکروه نیز مشاهده نکرده اند. برخی از علمایِ سلف، دست روی قرآن می گذاشتند و قسم میخوردند که در عمرشان حتی یک معصیت هم مرتکب نشده اند!
البته "عصمت" با "صیانت" فرق دارد. "معصوم" با "مصون" فرق دارد. عصمت یعنی اهل دروغ، هوسرانی، غیبت، ترک نماز و. نباشد. خیلی از متدینینِ معمولیِ ما نیز اهل این معاصی نیستند! مراجع و ولیِ فقیه، "معصوم" هستن اما "مصون" نیستند. معصوم یعنی پاکی از گناه و مصون یعنی در برابرِ خطا خودشان را حفظ میکنند.
ولی فقیه ممکنه دچار اشتباهِ محاسباتی بشود و مثلا به او گزارش غلط بدهند اما اینجا میگویند "خطا کرد" نمیگویند "گناه کرد". گناه، تبعاتِ اخروی دارد بر خلاف خطای سهوی. در کتابِ صحیفه امام خمینی/ج11/ص306 میخوانیم: "فقیه اگر یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط است. مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هرکس"؟
➕ طبقِ روایتِ "للمصیب أجران و للمخطئ أجر واحد" اگر فقیه یا ولی فقیه تلاشش را بکند برای استنباط یک حکم و به حکمِ واقعی برسد، دو اجر دارد؛ اول بابتِ تلاشش و دوم بابتِ رسیدن به حکمِ خدا. اما آن فقیهی که تمام وسعش را بکار بگیرد اما به حکمِ واقعی نرسد، اینجا خدا اجر تلاشش را میدهد و بابتِ نرسیدن به حکمِ واقعی، گناهی نکرده تا توبیخ شود.
➕ مثلا امام خمینی در موردِ قضیه مهندس بازرگان فرمود "اشتباه کردم". پس ولی فقیه ممکن است اشتباه کند اما گناه، نه. به عبارتِ دیگر مصون از خطا نیست اما معصوم از گناه است. اساسا چون ولی فقیه، امکان خطا در اقداماتش وجود دارد، برای کم شدن این خطاها نیازمند مشاورانِ متعدد است. مردم نیز طبق رهنمود نهج البلاغه موظفند پیشنهادات خیرخواهانه شان را در اختیار ولی فقیه قرار بدهند تا رهبری جامعه دچار خطای محاسباتی نشود.
✅ نکته دیگر اینکه ولی فقیه، انتصابی است، نه انتخابی. یعنی از جانب امام زمان نصب میشند تمام نائبانِ حضرت؛ پس نگوئیم منتخب مردم است و مثلِ مردم! مردم نقششان حمایت یا عدمِ حمایت از گزینه ی نصب شده توسط امام زمان است.
❓ حال از کجا بفهمیم فلان مرجع، منصوب از جانب امام است؟ اینکه طبقِ نامه امام زمان، ولیِ فقیه، نائبند قبول! اما از کجا بفهمیم این شخص همان نائبِ مدِ نظرِ امام زمان است؟
➕ جواب، در دو بخش؛ بخشِ اول، منابع و اسنادِ نائب بودنِ ولیِ فقیه؛ و بخشِ دوم در موردِ نحوه شناختِ فقیهِ موردِ تاییدِ امام زمان.
1. فقها نائبِ امامند در عصرِ غیبتِ امام معصوم: روایاتِ زیادی به این موضوع اشاره دارد.
مثلا امام صادق میفرماید: "علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند؛ پادشاهان حاکم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاکم اند". پس وقتی حجتِ هایِ خدا غایبند، فقها که آشناترین افراد به دین خدایند، میراث دارِ خدایند و حاکمانِ بر جامعه اسلامی.
مثلا پیامبر، سه بار فرمودند: "خدایا جانشینانِ مرا مورد رحمتت قرار ده". سوال شد چه کسانی جانشینِ شمایند؟ ایشان فرمودند: "اَلَّذینَ یَأتُونَ بَعدى وَ یَروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى"؛ یعنی کسانی که پس از من می آیند و حدیث و سنتِ مرا روایت میکنند.
مثلا امام زمان میفرماید: "امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم".
امام صادق میفرماید: "از میان خود کسى را پیدا کنند که راوى حدیث ماست و در حلال و حرام، صاحب نظر است؛ حکم خود را به او واگذار کنند، تا میان ایشان داورى نماید! چرا که من، چنین شخصى را بر شما حاکم قرار داده ام. هرگاه او به حکم ما داورى نمود و حکم او پذیرفته نشد، یقیناً حکم خداوند را کوچک شمرده و ما را انکار کرده اند. کسى که ما را انکار کند و نپذیرد ،خدا را انکار کرده ، و این در حدّ شرکِ به خداست".
2. ولیِ فقیه، همان نائبِ امام است: مقامِ معظمِ رهبری، شصت و چهارمین زعیمِ شیعه است از زمانِ شروعِ غیبتِ کبری. اما از کجا بدانیم این زعیم، واقعا موردِ تایید امام زمان است؟ در روایاتِ ما نامِ نائبانِ دورانِ غیبتِ کبری ذکر نشده اما به ویژگی های نائبِ امام اشاره شده:
مثلا صلاحیتِ علمی برای صدورِ فتوا
مثلا صلاحیت اخلاقی و تقید به احکامِ دینی، تقوا و پرهیز از گناهان
مثلا عدالت خواهی و تلاش برای احقاقِ حقوقِ مردم
مثلا شجاعت و نترسیدن از دشمنان و تهدیدات
مثلا بینش صحیح ی اجتماعی
➕ صلاحیتِ علمیِ آیت الله ای توسطِ خبرگانِ رهبری که همه مجتهد هستند مورد تایید قرار گرفته است. ایشان اکنون سه روز در هفته برای قریب به هزار طلبه درسِ خارج فقه دارند که نشان از تسطلشان به متونِ دینی دارد.
➕ صلاحیتِ اخلاقیِ ایشان از دوران کودکی تا جوانی و دورانِ مبارزاتی، زبانزند خاص و عام بود. حتی دشمنانِ رهبری عزیز هم به پاکیِ اخلاقی و اقتصادیِ ایشان و منتسبانشان معترفند.  
➕ اقتدار ایشان در کنارِ دقت های ظریفشان در امور بین المللی، موضع گیری هایِ بجا در مواقعِ حساس، دشمن شناسیِ ایشان، نترسیدن از دشمن و ویژگی هایی از این قبیل باعث شده است طبقِ آمارهایِ منصفانه بین المللی مقام معظمِ رهبری جزء چند رهبرِ مقتدر، آگاه و محبوبِ جهانی قرار بگیرد.
➕ علاوه بر اینکه امام زمان، شیعه را یله و رها به حالِ خود نمیگذارد. مگر میشود شیعه به یک شخصِ منحرف اقتدا کند و امام زمان این انحراف را ببیند و با این حال سکوت کند؟ از زمانِ شیخِ کلینی که اولین زعیمِ شیعه بود، هر زعیم تصریحا یا تلویحا شایسته ترین شخص بعد از خودش را معرفی میکرد. امام خمینی بارها به صلاحیتِ مقام معظمِ رهبری اشاره داشتند که این خود میتواند دلیلی دیگر بر صلاحیت ایشان باشد.
➕ از موضعگیریِ دشمنان اسلام نیز میتوان حق را یافت! وقتی دشمنانِ دین و قرآن از کسی راضی باشند، این یعنی یک اشکالی وجود دارد. امروز مستکبرانِ دنیا و ظالمانِ عالَم، مقامِ معظمِ رهبری را بزرگترین مانع برای پیاده سازیِ اهدافِ پلیدشان میدانند. وقتی همه دشمنانِ دین یک صدا بر علیهِ آیت الله ای هستند، این یعنی دینِ ناب و واقعی همان چیزی است که رهبرِ ایران از آن دم می زند.
در موردِ نقائصِ کشوری که در رأسش ولی فقیه قرار دارد، باید منصفانه تحلیل کرد؛ چون مثلِ این نقایص در حکومتِ امام علی هم وجود داشت. دایره مسئولیتِ رهبریِ عزیز محدود به همان مواردی است که در اصلِ 100 و 111 قانونِ اساسی آمده. اگر مردم به رهبری، اختیار تام و مطلق بدهند و در آن صورت مشکلی در جامعه باشد، اینجا حق دارند اشکالاتِ موجود را به ایشان نسبت دهند. در غیرِ اینصورت، در حکومتی که مردم مسئولانشان را انتخاب میکنند، سرمنشأِ مشکلات را باید  از منتخبانِ ملت در دولت، مجلس و شورایِ شهر جستجو کرد.

http://s9.picofile.com/file/8311037934/gal88.jpg


❓آیا نظر شهید مطهری و مقام معظم رهبری در مورد دکتر شریعتی باهم فرق دارد؟
پاسخ

چند روز پس از چهلمین روز درگذشت دکتر شریعتی، آیت الله مطهری نامه ای محرمانه به امام خمینی در نجف نوشت: "اخیرا می‌بینم‌ گروهی‌ که‌ عقیده‌ و علاقه‌ی درستی‌ به‌ اسلام‌ ندارند و گرایش‌های‌ انحرافی‌ دارند، با دسته‌بندی‌های‌ وسیعی‌ در صدد این‌ هستند که‌ از او بتی‌ بسازند که‌ هیچ‌ مقام‌ ‌ جرأت‌ اظهار نظر در گفته‌های‌ او را نداشته‌ باشد".

مطهری در نامه قسم میخورد که ریشه های نوشته های شریعتی برضداصول اسلام» است و کوچکترین گناه این مرد بدنام کردن ت است». و خدا می‌داند که اگر خداوند از باب مکرالله و . در کمین او نبود، او در ماموریت خارجش چه به سر ت و اسلام می آورد.»

مطهری تاکید میکند که شریعتی از مناظره با او امتناع می ورزد اما قول داده که آثارش را برای اصلاح نزد استاد محمدرضا حکیمی و علامه محمدتقی جعفری بفرستد اما فقط برای حکیمی ارسال کرده!

✍️ شهید مطهری در ادامه از شایعات و تهمت های طرفداران شریعتی به خود مینالد و از امام در باب مواجه با آثار شریعتی کسب تکلیف می کند.
آن روزها که این نامه نوشته شد آقای ای از جمله طرفداران سرسخت دکتر شریعتی بودند. بعد از درگذشت دکتر و پیروزی انقلاب این حمایت در برابر مخالفان دکتر همچون مطهری و مصباح یزدی و بسیاری از ون سنتی بیشتر هم شد.

آقای ای معتقد بود: شریعتی نه فقط ضد نبود، بلکه عمیقا مومن و معتقد به رسالت ت بود، او میگفت ت یک ضرورت است و اگر کسی با او مخالفت کند، یقینا از یک آبشخور استعماری تغذیه میشود. اما میگفت ت به رسالتش به طور کامل عمل نمیکند".

30 سال بعد وقتی آقای ای ردای رهبری را به تن کردند، برخی فکر میکردند این نظرات در باب شریعتی برای دوران جوانی او بود و حتما دیگر تغییر کرده! اما وقتی رسول جعفریان در سال 87 کتاب جدید خود، "جریان ها و سازمانهای ی مذهبی در ایران" را نزد ایشان برد تا تورق کند، ایشان در حاشیه متن نامه محرمانه مطهری به امام نوشت:

نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی چه در آغاز آشنایی شان که تا 2-3 سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش میکرد و چه در سالهای بعد که از او به نحوه شگفت آوری مذمت می فرمود، غالبا مبالغه آمیز بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته نشان های بزرگ نمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را درباره اظهارات شهید مطهری داشتند".

✍️ جواد موگویی


❓❓بنده 32 ساله ام و مطلقه؛ در حالِ حاضر امکانِ ازدواجِ دائم و موقت برایم فراهم نیست. بدونِ کلی گوئی، یک راهکار منطقی و برنامه علمی به من بدهید برای رهایی از خودرضایی.

مقدمه

برادر عزیز!/خواهرگرامی!

قبل هر چیز از حسن اعتمادتان کمال تشکر و قدردانی را داریم. تصمیم جدى شما بر ترک این ناهنجاری، حکایت از روح پاک و نجیب شما دارد. جا دارد بابت عزم پولادینتان در ترک این گناه به شما تبریک بگوئیم.
گفتنى است که تحریک غریزه‌ی جنسی در دوران جوانى، طبیعى و نشانه‌ی سلامتى بدن است. اما مشکل از آنجا شروع مى‌شود که این تحریک، نابهنگام و به طور ناهنجار انجام گیرد. این‌جا است که جا دارد با عزمى راسخ و تصمیمى جدى براى پیش‌گیرى از آسیب‌ها اقدام شود. شک نکنید که شما قدرت غلبه بر خواهش‌های درونی خود را دارید. زیرا از جهت روان‌شناختى و تجربه‌هاى دیگر جوانان، به خوبى ثابت شده است که دوران جوانى، همانطور که آماج هجوم غرایز و اوج نشاط تحریک‌هاست، از سوى دیگر  قله‌ی اوج اراده و تصمیم‌سازى‌ها نیز مى‌باشد. به همین جهت جوانانى همانند یوسف ـ علیه السلام‌ـ و ابن سیرین در طول تاریخ کم نبوده‌اند و حتى بانوانی مانند آسیه در بدترین شرایط فرعونى توانستند ایمان خود را نگه‌دارند.
حفظ خود در این گونه شرایط، پاداش جهاد در راه خدا را دارد. و بدانید کافى است چند مرتبه خود را کنترل کنید. رفته رفته تجربه‌ی پایدارى شما در ایمان و تنفر شما از گناه، رو به فزونى مى‌گذارد و خداوند نیز نظر لطف ویژه به شما مى‌کند. چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: کسانى که در راه ما تلاش کنند آنان را به راههاى خود هدایت مى کنیم»[1].
هر گناهى قابل توبه است. در قرآن می‌خوانیم: خداوند همه‌ی گناهان را مى‌آمرزد».[2]  نشانه‌ی قبولى توبه‌ی شما این است که پشیمان هستید و از تکرار آن متنفرید. البته اگر اشتباه تکرار شد نا امید نشوید بلکه همین قدر که تکرار آن کم شود نشانه‌ی پیشرفت به سوى اطاعت خداست. توبه دارای چهار مرحله است:
1. تنفر و انزجار قلبی از گناه.
2. تصمیم جدی بر ترک.
3. اقرار و اعتراف زبانی به خطای خود در محضر پروردگار مهربان.
4. جبران مافات با عبادت مضاعف در حق الله و ادای حق به صاحب آن در حق الناس.
اگر این سه مرحله طی شود، همه‌ی گناهان به آب مغفرت الهی شسته می‌شود. گویا تولدی دوباره و فرصتی مجدد به انسان عنایت شده. از رحمت الهى هرگز مأیوس نباشید؛ چرا که نا امیدی، خود بزرگترین گناه است. همه‌ى انسان‌ها در معرض خطر و خطا هستند. این خطا‌پذیرى نباید مانع ارتباط با خدا و التماس از درگاه ربوبى گردد. چون خود این یأس و ناامیدى، مسیر رفتن به سمت گناه را هم‌وار‌تر مى‌کند. بنابراین با امید به عفو و رحمت الهى عمل کنید و بندگى کردن را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. نماز در اول وقت همراه با حضور قلب را فراموش نکنید.

تعریف خود یی (استمناء)
"استمناء" یا همان "جلق" آن است که انسان با خود یا دیگرى کارى کند که از او منى بیرون آید. انجام دادن آن حرام است و در صورت خروج منى، غسل جنابت واجب مى‏شود. حتی اگر شخصی به عکس مبتذل نگاه کند به قصد این که منی از او خارج شود، مرتکب عمل استمناء شده است.

ویژگی خودئی
در بین انحراف‌های اخلاقی، خودیی (استمنا، جلق) سه ویژگی منحصر به فرد دارد:
اولاً خیلی سهل‌الوصول است، به آسانی در دسترس همه قرار دارد و ارتکاب آن هیچ هزینه و زحمتی ندارد.
ثانیاً ضررهای جسمی و روحی آن بیش‌تر و وحشتناک‌تر از انحراف‌های دیگر است.
ثالثا ًزمینه‌ساز و مقدمه‌ی انحراف‌های دیگر جنسی (مانند و لواط) است. غالباً اگر کسی بتواند در برابر انحراف خودیی مقاومت کند، به انحراف‌های دیگر دچار نمی‌شود.
دلیل ارتکاب بدوی به این گناه، عمدتا ناآگاهی نوجوانان و جوانان است. بنابراین رسالت مربیان جامعه (والدین، معلمان و عالمان دین) در این زمینه بسی خطیر و و حائز اهمیت است.

زیان‌های دنیوی خود یی
توجه و آگاهى یافتن نسبت به عواقب خودیى، باعث مى‏شود که انسان بهتر بتواند دامن همت به کمر زده و از این گناه اجتناب ورزد. البته ذکر دو نکته ضروری است. اول آن‌که آگاهی شما نسبت به ضررهای خودئی، نباید غبار یأس و ناامیدی را بر قلبتان بنشاند؛ و دوم عواقب سوء و پیامدهاى منفى و عملى این گناه، جداى از آنکه معصیت است، فراتر از آن است که بتوان آن‌ها را برشمرد؛ لذا ما فقط به چند مورد از آن اکتفا مى‏کنیم:
الف) پیامدهاى جسمانى:آسیب‌های جسمانی خودئی در سه مرحله بروز می‌کند:
1. مرحله‌ی مقدماتی: عوارض شایع در این مرحله عبارتند از خستگی و کوفتگی، نداشتن تمرکز حواس، و ضعف حافظه.
2. مرحله‌ی تکمیلی: آسیب‌های شایع در این مرحله، علاوه بر عوارض مرحله‌ی قبل عبارتند از: تغییرات سریع خُلقی، حساسیت بیش از حد و زودرنجی، کمردرد، نازک شدن موها، ناتوانی جنسی در جوانی، و بی‌خوابی یا بدخوابی.
3. مرحله‌ی بحران (اعتیاد): در این مرحله، ریزش شدید مو، تار شدن دید چشم‌ها، وزوز گوش، انزال زودرس و غیرارادی و یا خروج منی به صورت قطره قطره، درد کشاله‌ی ران و ناحیه‌ی تناسلی، درد ناحیه‌ی لگن و استخوان دنبالچه، عقیم شدن و ناتوانى در تولید مثل، پیرى زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتى چهره، از بین رفتن طراوت صورت، ضعف قوای نیروی جنسی، ترس، کم‏خونی، رنگ‏پریدگی، لاغری، بی‏اشتهایی، سرگیجه و ده‏ها آفت دیگر.
ب) پیامدهاى روحى و روانى:ضعف حافظه، حواس‏پرتى، اضطراب، انزوا و گوشه‏گیرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاش‌گرى، بداخلاقى، تندخویى، کسالت دائمى و ضعف اراده.
ج) عوارض اجتماعى: ناسازگارى خانوادگى، بى‏میل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با همسر شرعی، بى‏غیرتی، احساس طرد شدن، از بین رفتن عزت و پاکى و شرافت، متلاشی شدن جایگاه اجتماعى، دیر ازدواج کردن و لذت نبردن از زندگى مشترک.

زیان‌های اخروی خودئی
قرآن صراحتا در دو آیه[3] به حرام بودن این عمل تصریح دارد. فقها به کبیره بودن این گناه اذعان دارند که روایات زیادی این مسئله را تأیید می‌کند. به عنوان نمونه توجهتان را به برخی از روایات این باب جلب می‌کنیم:
1.  کلُّ ما أَنْزَلَ بِهِ الرَّجُلُ ماءَهُ مِنْ هذا وَ شِبْهِهِ، فَهُوَ زِنا». ترجمه: "استمنا و یا هر کار مشابه آن که انسان به وسیله‌ى آن منى خود را بیرون بیاورد، محسوب مى شود".[4]
2.   ثَلاثَةٌ لا یکلِّمُهُمُ اللّه یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لاینْظُرُ إِلَیهِمْ وَ لا یزَکیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. أَلنِّاکحُ نَفْسَهُ.». ترجمه: "سه تن هستند که خداوند در روز قیامت با آن‌ها سخن نمى‌گوید، آنان را پاکیزه نمى‌گرداند و به آن‌ها نظر [رحمت] نمى‌کند و براى آنان عذاب دردناک خواهد بود. یکی از آن‌ها کسانی‌اند که با خود عمل جنسى (خودئی) انجام دهند. خودئی به منزله‌ی نکاح با خود است".[5]
3.   مردى را نزد امیر المؤمنین علیه السلام آوردند که استمنا کرده بود. امام علیه السلام به قصد تنبیه، چند چوب به دست او زد. به طورى که سُرخ شد؛ سپس او را با هزینه‌ی بیت المال تزویج کرد.[6]
4   از امام صادق علیه السلام در مورد استمناء سؤال شد. حضرت فرمودند: "گناهی کبیره است که خداوند در قرآن آن را حرام شمرده است و استمناء کننده مثل کسی است که با خودش ازدواج کند. اگر من مطلع شوم کسی استمناء کرده با او بر سر یک سفره هم غذا نمی‌شوم".[7]
البته باید توجه داشت که روایات فوق، خطاب به کسانی است که مرتکب عمل استمناء هستند. اگر کسی تصمیم جدی بر ترک گرفته باشد و بر عهد خود باقی بماند قطعا توبیخ روایات او را شامل نمی‌شود. بنابراین نباید لحن خطابی روایات مذکور باعث ناامیدی شود. توبه‌ی واقعی، آثار وضعی و عذاب‌های اخروی گناه را پاک می‌کند و انسان را به مبدل به نوزادی تازه تولد یافته می‌کند که هیچ گناهی در پرونده‌ی او نیست.

علل و عوامل خودیی
1. خلوت و تنهایی: "دبس مورسی" خودیی را مرض تنهایی» می‌نامد. تنهایی به منزله‌ی حصاری است که شخص به دور خودش می‌کشد، در خلوت خود وسوسه می‌شود و بر اثر دست‌ورزی با اندامش، کم‌کم لذت‌هایی را تجربه می‌کند که همین امر باعث نزدیک شدن به باتلاق خودیی و فرورفتن در آن می‌شود. گاهی جوانان به بهانه‌ی درس خواندن در اتاق تنها می‌مانند و از روی کنجکاوی آرام آرام دچار اعتیاد به خودئی می‌شوند.
2. دوست ناباب:  امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: "با انسان شرور و بدکار هم‌نشینی و رفاقت نکن؛ چرا که شخصیت تو شرارت‌های او را می رباید (از او اثر می‌پذیری) بدون آن‌که خودت بفهمی!"
3. عوامل محرک: کتاب‌ها و رمان‌های عشقی و جنسی، رومه‌ها و مجلات مختلف، عکس‌ها و پوسترهای تحریک کننده (ورزشکاران و هنرپیشه‌ها)، فیلم‌ها و سی‌دی‌های مبتذل، کلیپ‌های صوتی و تصویری تحریک کننده، شبکه‌های ماهواره‌ای و وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های اینترنتی، وضعیت نامناسب حجاب در کوچه و خیابان، نبودن حریم مناسب در روابط بین دختران و پسران، و. .
4. بیکاری و نبود برنامه: کسی که بی‌برنامه است و اوقات بیکاریش به بطالت می‌گذرد، معمولاً ذهنش مورد هجوم افکار مختلف قرار می‌گیرد. هر فکری ذهن او را به سمت خودش می‌کشاند. فرد بیکار هم بسیاری از اوقات برای پرکردن وقتش ممکن است تسلیم وسوسه‌های شیطان شود و به گناه آلوده شود.
5. چشم‌چرانی:  امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: نگاه به نامحرم تیری مسموم از تیرهای شیطان است. و چه بسا نگاهی کوتاه که حسرتی طولانی به‌جا می‌گذارد.» بسیاری از عوامل تحریک کننده‌ی شهوت، بصری است. اگر ما بتوانیم نگاهمان را به خوبی کنترل کنیم، از دام بخش عمده‌ای از عوامل تحریک کننده رهایی یافته‌ایم.
6. دوستی با جنس مخالف: منظور از دوستی، هرگونه ارتباطی است که به تحریک شهوت منجر شود؛ حال چه ارتباط حضوری باشد، چه تلفنی، چه از طریق نامه، چه چت کردن، و غیره.
7. اضطراب و نگرانی:  دوره‌ی نوجوانی و جوانی با اضطراب‌های مختلفی همراه است؛ اضطراب از آینده، ازدواج، شغل، ادامه‌ی تحصیلات، نگرانی از سلامتی جسمی و روانی، و غیره. نوجوانی که نتوانسته علت واقعی تشویش و نگرانی‌اش را شناسایی و برطرف کند، ممکن است با خیال رسیدن به آرامش، دست به دامن خودیی شود. این کار آرامشی نسبی در او ایجاد می‌کند؛ غافل از این‌که همین کار، اضطراب و تشویش‌های غیرقابل تحمل‌تری را در پی دارد.
8. لباس نامناسب: لباس‌های تنگ و چسبان، باعث افزایش جریان خون در ناحیه‌ی کمر و لگن خاصره می‌شود و افزایش جریان خون در این نواحی، باعث تحریک دستگاه تناسلی و افزایش تمایلات می‌شود. هم‌چنین لباس‌های زیر بسیار نرم و یا بسیار زبر نیز باعث تحریک است.
9. اطلاعات نادرست و مفید پنداشتن خودئی: برخی به اشتباه گمان می‌کنند که خودیی نه‌تنها ضرر ندارد، بلکه برای بدن مفید و سودمند است و باعث آرامش فرد می‌شود. در بخش بیان ضررها و آسیب‌های خودیی، نادرستی این پندار معلوم شد.

چهل روز تمرین مداوم
انسان فطرتا طالب پاکى و طهارت است. البته این مهم، بدون تلاشِ مستمر و اصولی حاصل نمی‌شود. باید صبر و حوصله را با استمداد الهى و توسل به معصومین علیهم السلام مخلوط کرد تا به قله‌ی بلند پاکی واصل شد. لطفا به توصیه‏هایى که در ذیل بیان مى‏گردد به صورت کامل، دقیق و مستمر عمل کنید تا به امید حضرت دوست هدف به کف آید. لازم به تأکید است که کارائی این نسخه‌ی درمانی وقتی معنا می‌یابد که اولا: به تک تک توصیه‌ها عمل شود؛ و ثانیا: استمرار در عمل وجود داشته باشد. حتی بهترین نسخه‌های پزشکی نیز در صورتی کارساز خواهد بود که بیمار، تصمیم عملی و مستمرانه به مصرف دارو بگیرد.
دوره‌ی درمانی این گناه حدود 40 روز است. یعنی اگر در طول این مدت توانایی ترک، احساس شد پس از 40 روز به طور طبیعی میل و گرایش به این گناه به مراتب کمتر است و کنترل آن آسان می‌شود. بطور کلی برای ترک یک گناه، فقط کافی است چهل روز بطور مستمر از آن گناه اجتناب شود. پس از چهل روز، اعتیاد و اشتیاق به آن گناه، تقلیل می‌یابد و قدرت کنترل انسان در مواجهه با گناه مزبور تقویت می‌یابد. حتی در مورد عبادت هم مثلا اگر چهل روز متوالی نمازمان ترک نشود، پس از چهل روز خودبخود انسان معتاد به نماز می‌شود و قادر به ترک نماز نیست.
اگر بنا به هر دلیلی برخی دستورات این نسخه اجرا نشود یا استمرار وجود نداشته باشد، نتیجه نمی‌دهد. بلکه موجب خستگی و دلسردی خواهد شد. بنابراین عمل به برخى از دستورالعمل‏ها آن‌هم به صورت مقطعی و منقطع کافى نیست. باید به تمام آن‌ها به صورت دقیق و کامل و همیشگى عمل شود. افراد زیادی با عمل به همین نسخه، از اعتیاد چند ساله به استمناء نجات یافته‌اند؛ نمونه‌های عینی‌ای از این افراد نجات یافته را با چشم خود دیده‌ام.


نکات مقدماتی
حال با تأکید بر این مقدمه به بیان دستورالعمل‏ها مى‏پردازیم:
الف) منشأ این مشکل، یکى از نیازهاى واقعى نهاده شده در وجود انسان است که باید به طور طبیعى و صحیح ء و تأمین شود (یعنى ازدواج). اگر به شکل صحیح تأمین نشود، دچار خطاها و گناهان دیگرى خواهد شد که عواقب سوء آن نیز دامن‌گیر فرد مى‏شود. بنابراین اگر امکان ازدواج برایتان فراهم است، اقدام به ازدواج کنید یا به طور موقت به دستورالعمل‏هائى که در ادامه می‌آید، پاى‏بند باشید.
ب) مطالعه کتاب هاى اخلاقى براى تقویت اراده و اجتناب از گناه بسیار مؤثر است، لذا کتاب هاى قلب سلیم»، گناهان کبیره» و ایمان» از شهید دستغیب و نیز کتاب کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن» و گناه شناسی» از سید هاشم رسولى محلاتی و کتاب دیگرى به همین نام از آقاى تهرانى را براى مطالعه توصیه مى کنیم.
ج) بعد اطلاع از گناه بودن این عمل و پى بردن به زشتى آن و پیامدهاى منفى و عواقب ناگوار آن باید در صدد توبه برآیید. توبه‌اى واقعى که دیگر به سراغ آن نروید و از عمق جان خود پشیمان باشید که نشانه‌ی این پشیمانى ترک کامل آن عمل است؛ و الّا شیطان در برابر تمام تصمیمات قطعى ما مخالفت مى ورزد و در صدد مانع تراشى است. به محض این‌که شما تصمیم به ترقی معنوی گرفتید، شیطان تمام قوایش را بسیج می‌کند تا شما را از ادامه‌ی عمل به برنامه منصرف کند. شما در ادامه قطعا حضور پررنگ‌تر شیطان را حس خواهید کرد. بنابراین باید پناهندگی‌تان به خدا بیش از گذشته باشد. از خدا خیلی التماس کنید که شما را به انجام این برنامه موفق کند. توبه کنید و با توبه‌ی واقعى براى همیشه با آن عمل خداحافظى کنید و در این مسیر، بر خدا توکل کنید.
د) مکررا عرض می‌شود که تنها رعایت تمام وقت و کامل این امور بدون کم و کاستى و بصورت مستمر است که مى تواند با استعانت از خداوند نتیجه بخش باشد و الا نه.
هـ) اگر از دستورات برنامه سرپیچی کردید، یا خدای ناکرده گناه استمناء را مرتکب شدید، خود را تنبیه کنید و همان‌روز یک لذت حلال مثل تماشای تلویزیون را بر خود ممنوع کنید؛ یا یکی از وعده‌های غذائی آن‌روز را بر خود تحریم کنید. متقابلا اگر بر ترک گناه موفق شدید، برای خود یک تشویقی حلال مثل مسافرت در نظر بگیرید.
و) خواهشمند است به منظور نیل به قله پاکى و طهارت که مطلوب هر انسانى است به تمام توصیه‌هاى زیر عمل کنید و حتى براى یک لحظه آن‌ها را فراموش نسازید و بدانید که تنها، عمل ره گشا است و الا اگر عمل نکنید، چه بسا موجب دلسردى شما مى شود. خوشحال می‌شویم که پایان هر هفته، نتیجه‌ای از تلاش‌های ارزشمند خود را از همین طریق با ما در میان بگذارید تا در ادامه‌ی مسیر، با افتخار خدمت‌گذار شما باشیم.

راهکارهای عملی
1) سعى کنید به هنگام خواب شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد هر چه خالى‏تر باشد مطلوب است.
2) از پوشیدن لباس تنگ و چسبان بخصوص لباسهاى زیر تنگ جدا اجتناب کنید.
3) از نگاه کردن به تصاویر مُحَرّک، فیلم‏های شهوت‌زا، مکتوبات شهوت‌برانگیز، ماهواره، مواضع جنسى جنس مخالف و حتی جنس موافق خوددارى کنید؛ به محض مواجه شدن اتفاقی با این وضعیت، چشمان خود را به زمین یا آسمان دوخته و در صورت مقدور ببندید. سریعا مکان را ترک کنید و ذهن خود را به چیز دیگری مشغول کنید.
4) ایمیل‌های ناشناس، لینک‌های مجهول، فلش‌های غیر قابل اطمینان، کلیپ‌های مشکوک و. را باز نکنید. چرا که برخی صحنه‌های غیر منتظره ممکن است اراده‌ی شما را برای تر گناه سست کند. استفاده از شبکه‌های اجتماعی که عمدتا فسادشان بر صلاحشان می‌چربد در تمام مدت درمان و حتی بعد از آن باید کنار گذاشته شود. در همین راستا استفاده از و یا جستجو در موتورهای جستجو گر با کلیدواژه‌های مبتذل در تمام مدت درمان و پس از ان ممنوع است.
5) از فکر کردن، تصور نمودن، تخّیل امور جنسى، ثبت چهره‌ی جنس مخالف در ذهن، شنیدن یا خواندن مطالب جنسی و حتی شوخی‌های جنسی اجتناب کنید؛ به هیچ عنوان حتى به قصد دانستن، تحصیل آگاهى یا ازدواج به سراغ متون جنسی نروید و مطالعه‌ی آن را به زمانى نزدیک ازدواج بسپارید.
6) از مشاهده‌ی مکالمات، برخوردها و شوخى‏هاى زوج‏هاى جوان در ملاء عام اجتناب کنید.
7) از خوردن مواد غذائی محرک همانند خرما، پیاز، فلفل، تخم‏ مرغ، گوشت قرمز و غذاهاى چرب در طول مدت درمانی اجتناب کنید.
8) از نوشیدن افراط‌گونه‌ی آب و مایعات پرهیز کنید (بخصوص شب‏ها و قبل از خوابیدن)
9) از دست ورزى با اندام جنسى اجتناب کنید.
10) به منظور تخلیه‌ی انرژى زاید بطور منظم و زیاد ورزش ساده انجام دهید (ورزش ساده و مستمر و طولانى مدت، مدنظر است).
11) هیچگاه بیکار نباشید؛ براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشید و آن را با مطالعه و سیاحت و زیارت و هنرهاى دستى و عبادت پر کنید (کارهاى مورد علاقه بیشتر توصیه مى‏شود).
12) حتی المقدور در مکانى خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباشید. به مکان‏هاى عمومى عاری از گناه بروید و یا کسى را همراه خود بیاورید مثلًا بگویید احساس ترس مى‏کنم لطفا همراه من باشید.
13) به محض ورود افکار جنسى به ذهنتان سریع به نماز مشغول شده، تغییر محیط داده و کمتر به آن توجه کنید تا خود از ذهن شما خارج شود.
14) در تمام حالات از خداوند کمک بگیرید و براى حفظ پاکى خود از او استعانت جسته و به نماز روى آورید تا خداوند شما را کمک، و آبرو و عزت شما را روزافزون سازد.
15) در طی این چهل روز، روز پنج‌شنبه‌ی هر هفته روزه مستحبى بگیرید؛ البته در صورت مساعد بودن وضعیت جسمی. اگر توان آن‌را ندارید روزه اخلاقى بگیرید؛ یعنی میزان و تعداد دفعات تناول غذا را کاهش و فاصله‌ی وعده‌های غذائی را را افزایش دهید. در این چهل روز به حداقل مقدار خوراک اکتفا کنید. شکم پر و غذاهای رنگارنگ، شهوت را افزایش می‌دهد؛ اما گرسنگی، باعث فروکش کردن حس جنسی می‌شود.
16) با جنس مخالف رفتار متکبرانه داشته باشید و از روى ملایمت و لطف صحبت نکنید؛ هرچند همگان شما را عقب‌مانده و اُمّل خطاب کنند.
17) با قرآن و ادعیه‌ی مفاتیح الجنان مأنوس باشید و در معانى آن فکر کنید.
18) یک شب در هفته را بمدت یک ساعت به شرکت در مراسم مذهبى و دینى اختصاص دهید.
19) به زشتى گناهتان و عواقب سوء آن آگاهى پیدا کنید؛ در این مورد فکر کنید و از کتبی چون "گناهان کبیره" اثر شهید دستغیب، بهره بگیرید.
20) یاد مردن و مرگ و عالم پس از مرگ را همیشه در ذهن خود زنده نگهدارید. به این منظور مطالعه کتب شهید دستغیب جدا توصیه مى‏شود. هر روز 20 صفحه از کتب معاد»، قلب سلیم» و سراى دیگر» را مطالعه کرده و بهره بگیرید.
21) به محض ارتکاب مجدد گناه مأیوس نشده و از رحمت الهى دورى نجوئید. بلکه سریعا راه پاکى را پیش گیرید و تلاش کنید که دیگر تکرار نشود.
22) در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات، ازدواج کنید که ازدواج بهترین راه حل مشکل است.
23) همه روزه بعد از نماز، خطاب به امام زمان (عج) سلام دهید؛ با ایشان عهد کنید که تا نوبت سلام بعدى آن عمل را انجام ندهید و بر عهد خود استوار و ثابت قدم بمانید.
24) ذکر "لاحول ولا قوه الا بالله" را زیاد برزبان جارى سازید.
25) از حضور در مجالس گناه مثل مراسمات مختلط، مجالس رقص، کافی‌شاپ‌های گناه‌خیز، پارکهای فاسد و. سخت دورى کنید؛ انسان متعادل باید وقتش با مطالعه، عبادت، کار و تلاش، کمک به مردم و تفریحات سالم سپری شود نه آن‌که وقت گرانبهایش را صرف پرسه زنی در خیابان‌هاى آلوده کند.
26) روزى صد مرتبه با توجه "استغفرالله ربى واتوب الیه" بگویید. ده مرتبه ی آن را حتما بعد از نماز صبح سر بر سجده گذارده و با گریه و انابه بگویید.
27) خواب خود را کم کنید و صبح‏ها زودتر برخیزید (بعد از نماز صبح هرگز نخوابید).
28) به صله رحم و ارتباطات اجتماعى بیشتر بپردازید.
29) در انتخاب دوستان بسیار دقت کنید.
30) حتى الامکان دماى محل خواب را در حد پایین نگاه دارید.
31) در مورد ازدواج سخت‏گیرى نکنید و با توکل بر خداوند براى آن اقدام کنید.
32) توصیه‌ی مؤکد ما این است که یک سیر مطالعات دینی‌ـ معرفتی داشته باشید. این شیوه از مطالعه، اولا: عزمتان را برای ترک گناهان فعلی جزم می‌کند. ثانیا: شما را در برابر گناهان آینده بیمه می‌کند؛ و ثالثا: لذت بندگی و عبادت خدا را حس خواهید کرد. در صورتی که تمایل به دریافت چنین سیر مطالعاتی‌ای هستید ما را  در جریان قرار دهید تا در این‌زمینه شما را یاری کنیم.

خودئی در متأهلان
درست است که این مقاله، اصالتا برای جوانان مجرد نوشته شده است؛ اما جز برخی موارد، تقریبا دستورات آن برای متأهلین مبتلا به این بیماری نیز قابل پیاده شدن است. بحث در دیل این عنوان، طولانی است و در مجال حاضر نمی‌گنجد. برای درمان خودئی در متأهلان توصیه می‌شود دو کتاب "بهشت خانواده" اثر آقای مصطفوی و نیز "صمیمانه با عروس و داماد" نوشته‌ی آقای اکبری مطالعه شود. همچنین ارتباط با یک مشاور امین می‌تواند مفید باشد. بطور مختصر دلیل ابتلای متأهلان به خودئی چند چیز می‌تواند باشد:
1. دوری از همسر: گاهی محل کار شوهر در شهری دیگر است و زوجین چند ماه یکبار موفق به دیدار یکدیگر می‌شوند. این پدیده باعث فشار جنسی زوجین شده و بعضا به خودئی منجر می‌شود. یا محدودیت‌های دوران نامزدی (فاصله‌ی بین عقد و عروسی) گاهی باعث فشار جنسی و خودئی می‌شود.
2. ناتوانی جنسی یکی از زوجین: ارتباط شوئی، یک فرایندی دوطرفه است. اگر یکی از طرفین از لحاظ جنسی ناتوان باشد، طرف مقابل ممکن است به خودئی روی آورد. ناتوانی جنسی عوامل متعددی دارد که عمدتا با دارو و تغذیه‌ی مناسب قابل درمان است. بنابراین باید در این زمینه با پزشک یا متخصص تغذیه مشاوره داشت.
3. مصرف قوا قبل از ازدواج: ارتباط دوستی با جنس مخالف، عادی بودن روابط با نامحرم و نیز مشاهده‌ی تصاویر و فیلم‌های مستهجن قبل از ازدواج باعث می‌شود نیروی انسان قبل از ازدواج مصرف شود و چیزی برای زندگی مشترک باقی نماند. چنین شخصی تبدیل به یک مجسمه‌ی بی‌روح می‌شود که همسرش خودئی را بر همخوابگی با وی ترجیح می‌دهد. علاوه بر این‌که تخیلات زیبای جنسی‌ای که قبل از ازدواج درک شده همواره پس از ازدواج نیز در ذهن خواهد ماند و شیرینی تجربه‌های جنسی قبلی‌اش بر شیرینی اتباط جنسی با همسرش می‌چربد. لذا چنین شخصی هنگام روابط شوئی بجای همسر، ترجیح می‌دهد با آن تخیلات یا تصاویر یا حتی اشخاص دیگر خودئی کند.
4. فقدان وجود مطلوبیت‌ها در همسر
: گاهی همسر، مطلوبیت‌ها و زیبائی‌های مدنظر شریک‌زندگی خود را ندارد. یا به آراستگی اخلاقی، معنوی و ظاهری خود نمی‌پردازد. در این صورت میل به خودئی در طرفین دیده می‌شود. چون این‌دو از بودن باهم لذت نمی‌برند.5.    آلودگی محیط خانه به گناه: کانون گرم خانواده اگر به معنویت و پاکی آراسته نباشد، چنین ازدواجی نه تنها مانع گناه نیست بلکه تشدید کننده‌ی آلودگی است. تبدیل شدن خانه به پاتوق‌های مختلط، مشاهده‌ی گناهان دیداری و شنیداری از ماهواره و اینترت و. باعث سردی زوجین نسبت به هم می‌شود. نتیجتا هر یک به تنهائی ترجیح می‌دهند به ی خود بپردازند که نتیجه‌ی آن خودئی است. 

نکات ضروری
نکته‌ی 1) گر ظرفیت و شرایطتان برای عمل به تمام موارد فوق مهیا است، توصیه می‌شود بدون کم و کاستى تمام برنامه را بمدت چهل روز عملی کنید. اما اگر قادر به رعایت تمامی موارد نیستید پیشنهاد ما این است که ده روز برای امتحان همه‌ی دستورات فوق را پیاده کنید و به هر قیمتی که شده در برابر دستورات آن عقب‌نشینی نکنید. اگر بعد از ده روز احساس کردید به شما فشار می‌آید و ادامه‌ی برنامه برایتان سنگین و دشوار است ما را مطلع کنید تا برخی برنامه‌ها را با م یکدیگر حذف کنیم.
نکته‌ی 2) به محض ارتکاب گناه، از رحمت الهى مأیوس نباشید، با توبه مجددا ره پاکى را فراگیرید و سعى کنید که تکرار نشود.
نکته‌ی 3) در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات، ازدواج کنید که این بهترین راه حل است.
نکته‌ی 4) در تمام حالات از خداوند براى حفظ پاکى استعانت بجویید.
نکته‌ی 5) مطمئن باشید این مشکل قابل حل و درمان است مشروط به تصمیم‏گیرى قاطع و پشتکار کافى در راه انجام دستورالعمل‏هاى ارائه شده.


خاتمه
این راه کارها در صورتی کارساز خواهند بود که تصمیم جدی بر عمل به آن گرفته شود. امیدوارم این مطالب به حول و قوه ی الهی مفید حالتان باشد. با توسل به اهلبیت ـ علیهم السلام ـ قدم اول را بگذارید، مطمئن باشید دست امداد الهی به یاریتان خواهد آمد. یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکمْ».[8]
ما را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید
موفق باشید


[1]. وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ » عنکبوت/69

[2]. قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» زمر/53

.[3] سوره‌ی مؤمنون/7 و سوره‌ی معارج/31

[4]. وسائل‏الشیعة/ج20/ص350

.[5] وسائل‏الشیعة/ج2/ص131

.[6] وسائل‏الشیعة/ج20/ص353

.[7] مستدرک‏الوسائل/ج14/ص356

3. سوره ی محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، آیه 7


فلش کارت مذهبی (1)

فلش کارت مذهبی(2)

فلش کارت حجاب

✍️ پ.ن: میشه تویِ مترو یا پارک و دانشگاه و حتی کفِ خیابون، با لبخند یه فلش کارتِ متناسب، هدیه بدیم به بغل دستی مون. روشَم یه آیدی بزاریم شاید سوالی داشت و خواست ارتباط بگیره باهامون. این مدل امر به معروف رو دست کم نگیریم. کم نبودن کسانی که با هدیه و لبخند، مسیرِ زندگی شون عوض شده.


اونائی که مثِ ما مستأجرن، تقریبا دیگه اواسطِ تابستون دنبالِ خونه جدیدن و به فکرِ جابجائی و اثاث کشی. تلخیِ قیمت گزافِ اجاره بها و آشفتگیِ یک هفته ایِ زندگی و از همه مهمتر بدن دردو که نادیده بگیریم، بنظرم اثاث کِشی شیرینی ها، جذابیتها و درسهایی هم داره.

1️. برای حواس پَرتایی مثِ من، پیدا شدنِ "گُمشده"ها اگه تنها فایده اثاث کِشی باشه، بازم می ارزه.☺️ ریموتِ ماشین، دسته چک، کارتِ ملی، حلقه ازدواج، فلش مموری، اوراقِ امتحانی دانشجوها، شارژر گوشی و. .

2️. باید اعتراف کنم دل کندن از خونه ای که یک سال آدم باهاش انس گرفته و از گوشه گوشه ش خاطره داره، به این راحتیا نیس! آخرین نمازتو که تویِ کُنجِ عبادتت میخونی، انگار غمِ دنیا رو ریختن تویِ دلت. یادِ آخرین نمازِت می افتی، ثانیه هایِ آخرِ زندگیت، لحظه وداع با دنیا و اون روزی که باید از همه وابستگی هات دل بکَنی.

3️. وقتِ بسته بندیِ اسباب و اثاثیه داشتم به این ضرب المثل فِک میکردم: "آنکه بامَش بیش برفش بیش.". ما که حالا مثلا یه کم سبُکبار بودیم ـ و با صرفنظر از کتابام وسائلامون اندازه یه نیسان و نیم شد ـ هم موقعِ بسته بندی و هم وقتِ جابجائی، به اندازه یه هفته کلافه شدیم و خسته؛ اونا که لوازمِ منزلشون زیاده اونوقت چی میکشن؟ یادِ آیه آخرِ سوره تکاثر افتادم: "لتُسألُنَّ یومَئذٍ عن النعیم". پناه بر خدا از اون روزی که بابتِ تکاثر، زیاده خواهی، تجملات و انباشتِ دارایی های غیرِ ضرور ما رو زیرِ سوال ببرن.

4️. آدما ذاتا تنوع طلبن و از یکنواختی خوششون نمی آد. خونه، محله و همسایه هایِ جدید به آدم حسِ تازگی، شروع دوباره و تصمیمات و چشم اندازهایِ جدید میده. خب مثلا که چی آدم 4 سال تویِ یه چهاردیواری خودشو زندونی کنه؟! ما مستأجرام با این حرفا دلمونو خوش میکنیم! نزنید تویِ ذوقمون لُدفن.

5️. دمِ غروب از رویِ پُل عابر رد میشدم، چشمم افتاد به یه کارتون خواب. بالای پُل از فرط خستگی خوابش بُرده بود طفلکی. دلم نیومد بیدارش کنم و باهم کمی حرف بزنیم؛ پله هایِ پُلو که یکی یکی داشتم می اومدم پایین گفتم خدایا ما یه هفته س سرگردانیم و خانه بدوش، اونوقت انقد غُر می زنیم؛ این بنده خدا که همیشه سرگردانه و اونائی که خونه و سر پناهی ندارن چی میکشن توی این شهر؟

✍️ پ.ن: خدا زیاد کنه برکتِ دنیوی و اخرویِ اون دسته از صاحب خونه هایی که هوایِ مستأجراشونو دارن؛ و ممنووووون از صاحب خونه عزیزِ خودمون آقای رحمانیِ عزیز و خانواده محترمشون

اثاث کشی


❓اصلا مگه میشه چهارشنبه باشه و تهران باشیمو حول و حوشِ 11 شب باشه و ما حرم سید الکریم نباشیم؟! انگار چهارشنبه شب‌ها حضرت عبدالعظیم هم منتظرن از سمتِ ضلعِ شرقیِ حرم، مشرّف بشیم و بعدش خادما حرمو می‌بندن. 

چهارشنبه‌ی این هفته یکی از همسایه‌ها خبر دادن بدنه و شیشه‌ی ماشینِمونو با آشغال کثیف کردن! رفتیم دیدیم علاوه بر اون، چهار چرخشم پنچره!! تعمیرکار که اومد گفت پنچر نیس، چهار چرخو با چاقو چاک زدن و باید همه‌شو عوض کنیم! جناب سروان صِدام کرد، یواشکی گفت یکی باهات دشمنی داره! 

✍️ دو رکعت نماز خوندم برایِ هدایتِ دشمنِ عزیزمون اما غمناک‌ترین جایِ قصه اون‌جاش بود که این اولین چهارشنبه‌ای شد که سیدالکریم ما رو نطلبید!


1. آسیب شناسی: همین امروز یه قلم کاغذ بردارم و از لحظه بیداری تا لحظه خاموشی همراهم باشه. توی این کاغذ قراره هر کاری که کردمو با ذکر ساعت درجا یادداشت کنم تا نشتیهایِ هَدَر رفتِ عُمرمو بشناسم. آخر شب یه مروری داشته باشم به عملکردِ امروزم! متعجب خواهم شد از اینکه ببینم چقدر راحت دارم سرمایه عُمرمو هدر میدم! 34 سال گذشت از عُمرم! خیلیا ازم سبقت گرفتن و دارن پله های ترقی رو به سرعت طی میکنن!!

2. هدف گذاری: حالا که غصه م گرفت از گذرِ عُمر، خوبه که فکر کنم وظیفه م الآن چیه؟ تکلیفمو بشناسم. لیست کنم وظایفمو بعنوان یک مادر توی خونه، بعنوان یک فرد تویِ جامعه، بعنوان یک عبد در برابر خدا. اگه وظیفه مو و هدفمو نمیتونم چیه، حتما با یه مشاور صحبت کنم تا دچار بحران بیهدفی نشم. دلیل بسیاری از افسردگیها اینه که هدف نداریم و بخاطر همین احساس پوچی میکنیم.

3. برنامه ریزی: حالا که هدف مشخص شد باید برنامه بریزم برای رسیدن به اون هدف. خیلیا هدفها و چشماندازهای خوبی دارن اما برنامه ریزی نمیکنن برای رسیدن به اون هدف! با برنامه می ریزن ولی به هر دلیل طبق برنامه جلو نمیرن یا یه مدت میرن جلو و بعدش رها میکنن.

4. عرصه های برنامه ریزی: ما باید در سه بخشِ فردی، خانوادگی، اجتماعی و تفریحی برنامه ریزی کنیم. مثلا در عرصه فردی من باید در سه مقوله "عبادت"، "کسب عِلم" و "تقویت جسم" برنامه داشته باشم. یا در عرصه خانوادگی باید وقت بزارم برای همسر و فرزندان، صله رحم داشته باشم با اقوام و نیازهای مختلفشونو برطرف کنم. یا توی عرصه اجتماعی باید پیگیرِ بیانات رهبری عزیز و اخبار باشم, با جمعها و دوستان مذهبی مرتبط باشم، یه کارشناس مذهبی بعنوان طبیب روح داشته باشم، اثرگذاری اجتماعی داشته باشم و. . توی عرصه تفریحی، برنامه استخر، مسافرت، قدم زدن و. .

5. پرهیز از ارتباط با زمانخواران: بعضی افراد و ابزارها زمان رو از آدم مین. مثلا فلان دوست دلش میخواد دم به دقیقه از زمین و زمان حرف بزنه! یا تلگرام ممکنه منو به خودش معتاد کنه. یا تیوی مزاحم وقتم باشه! یا تسویف میکنم و کار امروز رو به فردا می ندازم. یا. . خب اینجا باید اقدام کنم به مقابله با زمانخواران و حتی خیلی صریح اما با مهربانی "نه" بگم به اون کسی که داره وقتمو میگیره.

✋ استفاده از فضای مجازی و تی وی امروز گریز ناپذیره و نمیشه "تعطیل"ش بکنم بلکه باید "تعدیل" کنم و برای خودم و فرزندم زمان مَندش کنم. خونه اگه قانون مَند نباشه، حقوق اعضای خونه ضایع میشه. چرا وایفا باید 24 ساعته روشن باشه؟ آیا نیم ساعت در روز کافی نیست؟ همه باهم توی اون نیم ساعت کارای اینترنتی شونو انجام بدن و بقیه ش دیگه خاموش باشه. اینطوری تمرکز روی برنامه ها بیشتر میشه و فسادهای فضای مجازی هم مهار میشه.

6. تقسیم وظایف: توی اجتماع ولو اجتماعِ کوچکِ خانواده، باید مسئولیتِ اعضاء مشخص باشه. اگه همه توی مثلا کارِ خونه مشارکت داشته باشن، مادر میتونه برای کارای معرفتی هم وقت بزاره. لیست وظائف رو روی دیوار بزنید تا هر کس بدونه امروز چه کارائی به دوشش هست. همگرائی، زمان رو میاره تحت کنترل شما.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها